گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
قرآن کریم، ملاك برتري امّت اسلامی را سه چیز میداند: 1. ایمان به خدا؛ 2. امر به معروف؛ 3. نهی از منکر.( 1
اشاره







صفحه 61 از 108
خودسازي و اصلاح جامعه، دو توصیه اکید درآئین مقدس اسلام است. در واقع، نه چنان است که انسان فارغ از اصلاح خویش، در
صدد ایجاد تحول در جامعه برآید که: ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش و نه این که آدمی فقط به فکر
اصلاح نفس خود باشد و نسبت به محیط اطراف بیتفاوت بماند، که چنین فردي در ساختن خویش نیز توفیق نیافته است؛ زیرا طیِّ
طریق در مرتبهاي، جز با تحقق فریضه" امربه معروف و نهی از منکر" حاصل نمیشود. امر کردن دیگران به نیکی ها و باز داشتن
آنان از زشتیها، عملی است که هر مسلمانی از سر سوز و با زبانی نرم و خلقی مهربان، همچون طبیبی مشفق، باید عهده دار آن
گردد. به دلیل اهمیّت این فریضه، خداوند در 11 آیه قرآن، مردم را به امر به معروف و نهی از منکر سفارش کرده است. در این
ولتکن » :" خطابهاي عام که تفاوتی بین زن و مرد در آنها وجود ندارد، خداوند خطاب به زنان و مردان امّت اسلامی میفرماید
2 ") باید از شما امّتی دعوت کننده به خیر و بازدارنده از ")؛« منکم امۀیدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر
زشتیها باشد. "اهل بیت علیهمالسلام نیز در تأکید بر ثقل اکبر، بارها این واجب الهی را به مردم گوشزد نمودهاند؛ تا بدانجا که
پیامبر صلی الله علیه وآله کسی راکه در مقابل بديها و پلیديها سکوت کرده، نهی از منکر نمینماید بی دین و منفور نزد خداوند
معرفی کرده است": ان الله لیبغض الموءمن ال ّ ض عیف الّذي لا دین له... الذي لاینهی عن المنکر؛( 3 ")همانا خداوند، موءمن ضعیفی
را که دین ندارد یعنی موءمنی را که از منکرات باز نمیدارد، دشمن میدارد. "هر مرد و زنی که حقیقتی را آموختند، خداوند با
آنان میثاق می بندد تا آن حقیقت را به دیگران تعلیم دهند": ما أخذ الله علی اهل الجهل ان یتعلموا حتّی یأخذ علی اهل العلم ان
2 . یعلموا؛( 4" ")خدا با جاهلان عهد نکرد تا بیاموزند مگر آن که با عالمان میثاق بست که تعلیم دهند. " 1 سورة بقره ،آیۀ 148
3 سورة آل عمران، . کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله. سورة آل عمران، آیۀ 110
. 4 وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 399 . آیۀ 104
از نگاه قرآن
به رغم خطاب عام قرآن بر این امر واجب الهی، خداوند در سوره توبه با ذکر جنسیت (مرد و زن)، به طور جداگانه تأکید بیشتري
و الموءمنون والموءمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاة و » :" مینماید و میفرماید
5") مردان مومن و زنان با ایمان، برخی ولیِّ برخی ")؛« یوتون الزکوة و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم
دیگر میباشند، امر به معروف و نهی از منکر مینمایند و نماز را به پا می دارند و زکات را می پردازند و از خدا و رسولش اطاعت
میکنند. ایشان به زودي مورد رحمت الهی قرار میگیرند. به درستی که خداوند صاحب عزت و داراي حکمت است. " 5 نهج
. البلاغه، حکمت 478
از دید روایات
براي تغییر افکار و آرمانهاي یک امّت و به تبع آن، تغییر مسیر جامعه، همیشه انسانهاي کم شماري که در هدایت از دیگران
گردیدهاند، راهنماي دیگران بودهاند. آنان که هر کدام یک تن " « السّ ابقونَ السّابقونَ اولئکَ المقرَّبون » " سبقت گرفته و مصداق
بیش نیستند، به امّتی تبدیل میگردند که خود پیشقدم میباشند و سایر مردم در پی آنان به سوي قرب الهی گام بر می دارند. این
گروه، راهنماي امّت هستند؛ ولی با نظر به مقامی دیگر، شیعیانی بیش نیستند که سعی وافر دارند تا در پیروي از امام علیه السلام
قدمی به یمین یا به یسار نگذارند؛ چون طریق هدایت، راه میانهاي است که معیار سنجش آن، قول و فعل معصوم است. هدف از
خلقت انسان، خلق خلیفۀ الهی است؛ ولی بدان جهت که لازمه رسیدن به آن مقام قرب، اختیار کمال در پرتو اراده و غلبه بر
صفحه 62 از 108
شهواتی است که نفس خاکی را بدان میخواند، تنها معدودي توانستند با سعی تمام به واسطه حصول یقین و اطمینان تام، به مقامی
برسند که از امّت نیز دستگیري کنند. در ایفاي این نقش، آنچه اهمیّت دارد، کمال معنوي فرد است که فارغ از جنسیت میباشد.
لذا زنان بسیاري همپاي مردان، منشاء تغییر افکار و احوال شدند. نام ده ها تن از این بانوان در کتب حدیث ذکر شده است که
نمونهاي از آنان، زنان راوي بودند که به بیان احادیث معصومان علیهمالسلام میپرداختند. در وصف این گروه، امام صادق علیه
السلام میفرماید": اعرفوا منازل شیعتنا بقدر ما یحسنون من روایاتهم عنا؛( 6) منزلت شیعیان ما را با میزان تلاش نیکوي آنان براي
قوا » " روایت احادیث ما، بشناسید ".تلاش این گروه از زنان، گاه در محدوده خانواده بود. حضرت علی علیه السلام در تفسیر آیه
7) فرمود": علموا اهلیکم الخیر؛( 8) به خانوادهتان خیر بیاموزید ".گاهی هم در محدودهاي فراتر از خانواده ")« انفسکم و اهلیکم ناراً
به وسعت جامعه اسلامی مطرح میشد. حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرمود": لایزال اربعون رجلًا من امّتی قلوبهم علی قلب
ابراهیم، یدفع الله بهم عن اهل الارض یقال لهم الابدال، انهم لم یدرکوها بصلاة و لابصوم و لاصدقۀ قالوا: یا رسول الله فبم ادرکوها؟
قال صلی الله علیه وآله : بالسخاء و النصیحۀ للمسلمین؛( 9" ")همواره چهل نفر از امّت من میباشند که قلبهایشان بر قلب ابراهیم
علیه السلام (منطبق) است و آنان سبب دفع فتنه و عذاب از اهل زمین میگردند. به این گروه ابدال گفته میشود. آنان به دلیل
نمازها یا روزه ها یا صدقه هایشان به این مقام خاص نرسیدهاند؛ بلکه در پرتو سخاوت و ارشاد مسلمانان به این مرتبت نایل آمدهاند.
"در این کلام شریف، بیان میشود این افرادي که به آنها" ابدال" گفته میشود و از انسانهاي کمیاب روزگار میباشند، به واسطه
آن که سخیّ و ناصح مردم بودهاند و آنان را دعوت به خیرات نموده و از منکرات باز داشتهاند، بدین مقام عالی دست یافتهاند. در
حدیثی آمده است": الابدال اربعون رجلًا و اربعون امرأة .... کلما ماتت امرأة ابدل الله مکانها امرأة؛( 10 " ")ابدال چهل مرد و چهل
زن میباشند.... که هرگاه برخی از آن زنان میمیرند، برخی دیگر جایگزین آنان خواهند شد". این حدیث، تأکیدي دیگر بر نقش
. 9 ترغیب، ج 1، ص 121 . 8 سورة تحریم،آیۀ 6 . 7 بحارالانوار، ج 2، ص 82 . زنان در هدایت امّت میباشد. 6 سورةتوبه ،آیۀ 71
. 10 معجم احادیث المهدي، ج 1، ص 475
در عصر معصومین
اشاره
در عصر رسالت یا امامت، همواره فیض فیاض الهی به واسطه پیامبر صلی الله علیه وآله یا امام علیه السلام به سوي مردم جاري بوده
است ولی در دریافت این فیض، افراد به تناسب وسع وجودي خویش، برخی زودتر و برخی دیرتر، بعضی بیشتر و برخی کمتر بهره
برده اند و از آنجا که بناي دین اسلام در زمان خاص یا مکان خاصی محصور نمیشود، همواره به موءمنان گوشزد میشد که با
دریافت هر حقیقتی، وظیفه دارند آن را ترویج دهند. لذا موءمنانِ مخلص به تبعیت از پیامبر خود که چون طبیبی دلسوز به دنبال
مداواي بیماران بوده است، هرگاه نفسی را مستعد هدایت مییافتند بر خویش واجب می دیدند او را با بشارتی یا انذاري، به معروفی
امر، یا از منکري نهی نمایند. در این امر مقدس، زنان همان مقدار مسئول بودند که مردان.
الف) عصر رسالت
از جمله زنان ره یافته که راهبر جاهلان گمراه بودند، میتوان از سفانه دختر حاتم طایی نام برد که راهنماي برادرش نزد پیامبر صلی
صفحه 63 از 108
الله علیه وآله بیاید و دین اسلام را اختیار کند تا آنجا که عدي از اصحاب خاص و حامیان پرتوان حضرت علی علیه السلام در عهد
خلافت آن امام همام میشود.( 11 ) فاطمه بنت خطاب زمینه را براي اسلام آوردن برادرش عمر بن خطاب فراهم کرد. در پایان عمر
پیامبر صلی الله علیه وآله که نزدیک بود جامعه اسلامی از مسیر اصلی هدایت منحرف گردد، زنانی وارسته و هوشیار در برابر
انحرافات قد علم کردند. در واپسین روزهاي حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، آن حضرت دستور میدهد قلم و کاغذي
بیاورند تا وصیّتی بنماید و با ثبت آن، مردم پس از پیامبر صلی الله علیه وآله گمراه نشوند. یکی از اصحاب (به تصریح برخی
مورّخان خلیفه دوم) میگوید: بیماري بر پیامبر صلی الله علیه وآله غلبه کرده و قرآن ما را بس است. بدین ترتیب با اهانت این فرد،
پیامبر صلی الله علیه وآله از نوشتن وصیّت، منصرف میشوند. در این هنگام، برخی زنان پیامبر صلی الله علیه وآله اعتراض میکنند
که چرا از دستور پیامبر صلی الله علیه وآله سرپیچی مینمایید. او آنان را مسخره میکند و کلامشان را بی اثر مینماید.( 12 ) نکته
قابل تأمل این است که نداي اعتراض نسبت به اوّلین انحرافات سیاسی، توسط زنان برمیخیزد.
ب) پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله
1. ام سلمه از زنانی است که در صدر موءمنان و راهنمایان جامعه قرار دارد. او پس از شهادت همسر دلبندش، با پیامبر صلی الله علیه
وآله ازدواج می نماید تا در جوار آن حضرت، به مقام قرب الهی نایل آید. از عایشه درباره مقام ومنزلت ام سلمه نقل شده است:
"جبرییل در خانه ام سلمه بیشتر نازل میشد ".ام سلمه سعی میکرد تا معارفی که پیامبر صلی الله علیه وآله عرضه میداشتند، به
خوبی دریابد و به ذهن و روح خود بسپارد. تعداد احادیث نقل شده از ام سلمه از پیامبر صلی الله علیه وآله را، بالغ بر 378 حدیث
بیان نمودهاند. اهتمام او بر دریافت معارف آن قدر بوده است که میگویند هرگاه مشغول کاري در خانه بود چون صداي آن
حضرت را می شنید با عجله کار را بر زمین میگذاشت و با اشتیاق فراوان، براي شنیدن کلام حضرت میشتافت. ام سلمه میگوید:
یک بار نزد زن آرایشگري مشغول آرایش موهایم بودم که شنیدم پیامبر صلی الله علیه وآله میفرماید": ایها الناس"؛ اي مردم. با
شتاب برخاستم تا کلام پیامبر صلی الله علیه وآله را به وضوح بشنوم. آرایشگر به من گفت: تو چرا برخاستی؟ پیامبر فرمود: ایها
الناس. من به او گفتم: از تو در تعجبّم مگر جزو مردم نیستیم؟ آنگاه شنیدم که پیامبر صلی الله علیه وآله میفرمود": ایها الناس انا
علی الحوض جیء بکم زمراً... ؛ اي مردم، هنگامی که من در کنار حوض کوثر باشم شما را در دسته هایی میآورند، در حالی که
راه هاي گوناگون شما را از یکدیگر متفرق کرده است. پس من شما را ندا می دهم، هان به سوي این راه بشتابید. منادي ندا در
میدهد که: (آنها پس از تو راه خود تغییر دادند. پس من گویم: هان، پروردگار، شما را دور کند، دور سازد ".ام سلمه در زمانی
که یاران صمیمی پیامبر صلی الله علیه وآله در مقابل انحرافات لب فرو بسته بودند، با یادآوري این کلام رسول اکرم صلی الله علیه
وآله ، به امّت هشدار میدهد. ام سلمه، نزدیکان خود را چنان تربیت نمود که اهل ولایت گردند. لذا فرزندش عمربن ابی سلمه را با
حبِّ علی علیه السلام بزرگ مینماید و با شروع اوّلین جنگ علیه ولی خدا، او را جهت حمایت از علی علیه السلام به جبهه نبرد
اعزام میکند. عمر بن ابی سلمه در تمام جنگهاي حضرت امیر علیه السلام شرکت داشت. آن حضرت او را به جهت فضائلش،
حاکم بحرین نمود. دختر او دره نیز در دامان مادر چنان تربیت یافته بود که از فقیهترین زنان عصر خود بود. دختر دیگرش زینب از
کسانی است که در مقابل مخالفان علی علیه السلام با اشعار خود از رهبري آن حضرت دفاع مینمود. کنیز ام سلمه به نام نضیرة نیز
از زنانی است که نام او در تاریخ با عنوان زن اهل ولایت ثبت شده است. پس از پیامبر صلی الله علیه وآله ، حکومت وقت براي به
فراموشی سپردن سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله در فضیلت علی علیه السلام ، از این توجیه استفاده نمود که گسترش احادیث پیامبر
صلی الله علیه وآله سبب غفلت مسلمانان از قرآن میشود. لذا در این دوران نوشتن احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله ممنوع شد و
صفحه 64 از 108
کسی به نقل آن نمی پرداخت. مسلمانان نیز در چنین شرایطی تغافل را بر اعتراض ترجیح دادند و اهل بیت علیهمالسلام را در
مظلومیت خویش، خار در چشم و تیغ در گلو رها ساختند و عافیت دنیا را طلبیدند. در چنین برههاي از تاریخ، ام سلمه بارها
احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله را در فضائل علی علیه السلام به مردم گوشزد نمود. حداقل دوازده حدیث از ام سلمه در فضیلت
علی علیه السلام در کتب روایی ضبط است؛ احادیثی چون حدیث ثقلین که در آن رسول خدا صلی الله علیه وآله امّت را بر تبعیت
و پیروي از قرآن و اهل بیت علیهمالسلام سفارش نموده است. یا روایتی درباره آیه تطهیر که مراد و منظور قرآن را از" مطهرین
("آنان که از هر ناپاکی مطهرند)، اهل بیت علیهمالسلام معرفی میکند یا روایت" من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه ".پس از رحلت
پیامبر صلی الله علیه وآله و در اوّلین روزهاي غصب خلافت، آنگاه که حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد در اعتراض به غصب
فدك، خطبهاي بلیغ را ایراد نمود، خلیفه غاصب بر منبر رفت و به تنها بازمانده پیامبر صلی الله علیه وآله جسارت و اسائه ادب نمود.
در تمام این لحظات درمسجد هیچ یک از مهاجران و انصار، اعتراض نکردند. در میانه این همه مردان نامرد، ام سلمه جوانمردانه
برخاست و فریاد برآورد": آیا به بانویی چون فاطمه چنین سخنی گفته میشود؟ سوگند به خدا که او در میان انسانها از زنان
بهشتی است. او در دامن انبیا تربیت شده و به بهترین شیوه، پرورش یافته است. آیا گمان میکنید که پیامبر صلی الله علیه وآله ارث
خویشان نزدیکت را انذار " ؛«" و انذر عشیرتک الاقربین » :" خود را بر او حرام نموده و به او نگفته است؟ حال آن که خداوند فرمود
کن. او بهترین زنان، مادر سرور جوانان و معادل دختر عمران و همسر شیر پهلوانان است و پدر او، خاتم پیامبران الهی است. سوگند
به خدا، پدرش او را از آسیب گرما و سرما محفوظ میداشت. پیامبر صلی الله علیه وآله دست راستش را زیر سر او مینهاد و دست
چپش را روانداز او قرار میداد. آهسته بروید، چون رسول خدا صلی الله علیه وآله جلوي دیدگان شما است و واي بر شما، به زودي
خواهید دانست. "این کلام متهوّرانه ام سلمه، قطع مقرري یک ساله او را از بیت المال به همراه داشت. ام سلمه کسی است که در
ماجراي نزول آیه تطهیر، پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود": یرحمک الله انت علی خیر؛ و الی خیر"خداوند تو را که بر خیر و
نیکی هستی و به سوي خیر و نیکی حرکت میکنی، رحمت کند. در زمان تخلفات خلیفه سوم نیز ام سلمه چون مولاي خود، علی
علیه السلام ، با درایتی ظریف، نه موءیّد گمراهان بود و نه مانند بسیاري، مرکب راهوار فتنه ها، که زمام عقل را به دست غضب
سپارد و حق و باطل را با هم بیامیزد. او نزد عثمان رفت و خلیفه را نصیحت نمود" فرزندم، میبینم امّت از تو کناره می گیرند و از
تو انتقاد مینمایند؟ ... آتشی را که پیامبر صلی الله علیه وآله خاموش ساخته، تو بر نیفروز. "ام سلمه هرگاه به جاهل خفته اي
برخورد میکرد، وظیفه خود می دانست تا با ذکر احادیث نبی صلی الله علیه وآله یا با استدلال و گاه با استفاده از موقعیت ام
الموءمنین بودن خویش، او را بیدار و آگاه سازد. زنی از انصار به نام حسرة، به دنبال اهل بیت علیهمالسلام میگشت تا حق آنان را
ادا کند و با آنان تجدید عهد نماید. غاصبان خلافت به او گفتند که اهل بیت فقط در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله بر سایر
مسلمانان حق داشتند و اکنون دیگر از جانب آنان حقی بر ذمه مسلمانان نمی باشد. ام سلمه پس از آگاهی از این واقعه، حسرة را
راهنمایی کرد و به او گفت": آگاه باش که این کلام حقیقت ندارد. حقوق اهل بیت تا ابد بر مسلمانان واجب میباشد. پس بکوش
تا در اداي حق آنان کوتاهی نکنی.( 13 ")به جهت تلاش وسیع ام سلمه در دریافت حقایق و تعلیم آن به دیگران، پیامبر صلی الله
علیه وآله او را از فتنه هاي آینده مطلع ساخت و به او رهنمود دادند. غلام ام سلمه تحت تأثیر تبلیغات فراگیر مخالفان اهل بیت
علیهمالسلام نسبت به علی، ذهنیت نامناسبی پیدا کرده بود. ام سلمه به غلام خود گفت؛ روزي پیامبر صلی الله علیه وآله قرار بود در
منزل من به سر برند. آن حضرت دست در دست علی علیه السلام ، به منزل من وارد شدند. من از اطاق خارج شدم. پس از مدّتی،
آن حضرت اجازه داد، وارد شدم. آنگاه آن حضرت به من فرمود: ام سلمه، اکنون توسط جبرییل (امین وحی الهی) از اخبار آینده
مطلع شدم و به امر خداوند، علی علیه السلام را نیز از آن اخبار مطلع ساختم عظمت ام سلمه به آن حد است که پیامبر صلی الله
علیه وآله از آنچه که امین وحی بر آن حضرت عرضه کرده بود و به امر الهی، علی علیه السلام نیز از آن مطلع گردیده بود، ام
صفحه 65 از 108
سلمه را نیز باخبر می سازد آن حضرت علیه السلام فرمود: ام سلمه، بدان و شاهد باش که" هذا عَلی بن ابیَطالب اخی فی الدُّنیا و
اخی فی الاخِرَة "؛این علی، برادر من، در دنیا و آخرت میباشد" هذا عَلی ابن اَبی طَالب سَیِّدَ المسلمین وامامُ المتَّقین و قَائِد الغر
الُمحجّلین"؛ این، علی مولاي مسلمانان و رهبر پرهیزگاران و امام موءمنان درخشنده پیشانی است. امسلمه سپس نقل میکند که
چگونه پیامبر صلی الله علیه وآله پس از ذکر فضائل دنیوي و اخروي حضرت علی علیه السلام ، او را از اخبار سیاسی آینده مطلع
ساخت. پیامبر صلی الله علیه وآله علیرغم ذهنیت منفی بسیاري که میگویند: زن را با سیاست چه کار؟ به ام سلمه می فرماید: ام
سلمه بدان و شاهد باش که علی، قاتل ناکثین، قاسطین و مارقین است. ناکثین کسانی هستند که در مدینه با علی علیه السلام بیعت
میکنند و در بصره آن بیعت را میکشند. قاسطین، معاویه و اصحاب او از اهل شام و مارقین نیز اهل نهروان میباشند. با این کلام
2. اسماء از دیگر زنانی است که در زمان ممنوعیت نوشتن و نقل ( ام سلمه، غلام او هدایت یافت و راه خویش را تغییر داد.( 14
احادیث در فضیلت اهل بیت علیهمالسلام ، سعی مینمود تا احادیث پیامبر صلی الله علیه وآله را که بر امامت و ولایت علی علیه
السلام دلالت میکرد، براي دیگران نقل کند. از جمله این احادیث، حدیث منزلت است که در آن، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
"یا علیُّ انتَ مِنّی بمَنزلۀ هارونَ مِن مُوسی الاّ انّه لا نبیَّ بعدي؛ "علی، تو براي من به منزله هارون براي موسی میباشی، با این تفاوت
3.ام ایمن زنی است که پس از شهادت همسر اولش، بر شهادت همسر دوم خویش نیز ( که بعد از من پیامبري نخواهد بود.( 15
شاهد بود و پیامبر صلی الله علیه وآله او را" زنی از اهل بهشت "نامید. او در حمایت از حضرت زهرا علیهاالسلام ، در جریان غصب
ظالمانه فدك، بر مالکیت زهراي مرضیه علیهاالسلام گواهی و شهادت داد؛ با وجود آن که میدانست چنین شهادتی، خطراتی براي
او به همراه دارد، چون فدك سختترین چیزي است که مخالفان بعد از غصب خلافت، بر غصب آن همت گمارده بودند. فدك،
پشتوانه مالی امام علیه السلام بود. شهادت ام ایمن در زمانی بود که یاران پیامبر صلی الله علیه وآله سر در گریبان فرود برده و
عافیت را بر گرفتاري درحمایت از مولا علیه السلام ترجیح داده بودند یا به بیراهه هاي جهل افتاده یا در گرداب تغافل فرو رفته
بودند. زمانی که خلیفه اول و دوم، علی علیه السلام را با تهدید وادار به بیعت می نمودند، ام ایمن و ام سلمه جلو آمدند و گفتند:
"اي آزاد شده، چه زود حسادت خود را بر آل پیامبر ظاهر کردید. عمر دستور داد تا آن دو را از مسجد خارج کردند و گفت: ما را
4. فاخته یا امّ هانی نیز از معدود زنانی است که با شجاعت تمام، احادیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله را (" با زنان کاري نیست.( 16
که گواه بر امامت علی علیه السلام بود، براي روشنگري اذهان بیان می نمود. از جمله احادیث نقل شده از ام هانی، حدیث
ثقلین( 17 ) و حدیث غدیر( 18 ) است. 5. ام مسطح، زن باایمان دیگري است که وقتی مکّه هنوز در تسلط کفار و مشرکان بود ودر
آن فضا هیچ کس جرأت ابراز ایمان نداشت، پیامبر صلی الله علیه وآله با جلب موافقت کفّار، همراه تعدادي از مسلمانان در سفري
کوتاه، به مکّه آمدند تا ظرف سه روز، مناسک حج را به جا آورند. 6. میمونه از دیگر زنانی است که در هدایت مردم تلاش بسیار
کرد. او در سال هفتم هجري، زمانی که ابوبکر و عمر، علی علیه السلام را به زور براي بیعت با ابوبکر به سقیفه بنی ساعده میبردند،
شتابان بر سر قبر پیامبر صلی الله علیه وآله رفت و با اشعاري چند به این فاجعه اعتراض نمود.( 19 ) میمونه که شیفته مقام معنوي پیامبر
صلی الله علیه وآله بود، علیرغم اختناق شدید در مکّه، ولایت خویش را نسبت به پیامبر صلی الله علیه وآله ابراز داشت و پیامبر صلی
الله علیه وآله او را که به مرحله عظیمی از معرفت رسیده بود، به عقد ازدواج خویش درآوردند. امام باقر علیه السلام فرمود: آن گاه
که پیامبر صلی الله علیه وآله عذاب دردناك کسانی که ولایت علی علیه السلام را ترك نمایند و با دشمنان علی علیه السلام دوستی
کنند، بیان میفرمود، میمونه به آن حضرت عرض کرد: اي رسول خدا، من در میان اصحاب توجز اندکی مانند ابوذر و مقداد و
سلمان، دیگران را دوستدار علی علیه السلام نمییابم. یا رسول الله، تو به خوبی میدانی که من دوستدار علی علیه السلام هستم و
نسبت به او ولایت دارم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود": صدقت انک امّتحن الله قلبک للایمان؛ راست میگویی. به درستی که
خداوند قلب تو را جهت ایمان امتحان نموده است."
صفحه 66 از 108
ج) عصر خلافت علی علیه السلام
جري بن کلیب عامري میگوید: آن گاه که علی علیه السلام عازم جنگ صفین شد، من از کوفه به مدینه آمدم تا خود را از معرکه
جنگ لشکر علی علیه السلام و معاویه دور بدارم. در مدینه هنگامی که ام الموءمنین (میمونه) از این رفتار من مطلع شد، ابتدا به من
یادآوري کرد که فراموش مکن تو با علی علیه السلام و خلافت آن حضرت بیعت نمودهاي. سپس به من هشدار داد: به سوي علی
بازگرد. قسم به خدا، علی هرگز به جز راه حق نپیموده و هیچ کس با پیروي از علی علیه السلام ، گمراه نحواهد شد. میمونه از جمله
( زنان پیامبر صلی الله علیه وآله است که پیامبر در وصف او و دو خواهرش فرمود: این سه خواهر، هر سه با ایمان میباشند.( 20
عایشه در شأن او میگوید": میمونه، باتقواترین زنان پیامبر بود.(" 21 ) نمونه دیگري از حمایت هاي زنان از مقام امامت و ولایت در
زمان حکومت حضرت علی علیه السلام است. آن گاه که به جهت جنگهاي پشت سر هم و مکرّر و حیله دشمن، روحیه سپاهیان
حضرت علی علیه السلام تضعیف شده بود، زنانی با خطابه هاي حماسی خود یا با اشعار خویش، روحی تازه در جانها میدمیدند و
آنان را به حمایت جوانمردانه از علی علیه السلام ترغیب مینمودند.( 22 ) به عنوان نمونه میتوان از سودهی همدانی، بکارهی
هلالیه، زرقاء دختر عدي بن غالب، ام البراء عکرمۀ و ام الخیر بارقیه نام برد. خطابه ها واشعار هر یک از این زنان صاحب فرازهاي
بلندي میباشد که نمایانگر معرفت و فضل گوینده آن است، که به جهت اختصار، فقط به بخشی از یک نمونه از این خطابه ها
اشاره میشود. در روز جنگ صفین، ام الخیر بارقیه در حالی که سوار بر شتر شده بود، خطاب به سپاه علی علیه السلام فریاد می زد:
اي مردم، تقواي الهی را پیشه کنید. همانا قیامت امر مهمی است. به درستی که خداوند، حق را آشکار نموده و دلیل را روشن قرار
داده و راه را نورانی و پرچم هدایت را رفیع ساخته است و شما را در کوري ابهام ودر تاریکی ظلمانی واقع نساخت. پس به کجا
میروید؟ خدا شما را رحمت کند. آیا از امیرالموءمنان فرار میکنید؟ آیا از جنگ با دشمنان اسلام فرار میکنید؟ آیا از اسلام
و لنبلونّکم حتی نعلم المجاهدین منکم و »:" رویگردان شدهاید یا از حق برگشتهاید؟ مگر نشنیدهاید که خداي عزّوجلّ میفرماید
ما شما را میآزماییم نا از بین شما مجاهدان و صابران معلوم گردند و اخبار شما را بیازماییم. آن گاه سر «" الصابرین و نبلو اخبارکم
به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا؛ صبر، مغلوب گشته و یقین، سست شده و رعب و وحشت، پراکنده گشته است. اي پروردگار
من، سر رشته دلها به دست توست، پس سخنان آنها را بر اساس تقوا گردان و دلها را بر هدایت الفت ده و حق را به صاحب حق
بازگردان. خدا رحمتتان کند، به سوي امام عادل و وصیّ باوفاي رسول خدا صلی الله علیه وآله و صدیق اکبر بشتابید.... با پیشوایان
کفر بجنگید که پیمانی ندارند، شاید دست بردارند. اي گروه مهاجر وانصار، ثابت قدم و بردبار باشید.... آنان آخرت را به دنیا و
گمراهی را به هدایت و بینایی را به کوري فروخته اند و به زودي پشیمان خواهند شد، در آن روزي که پشیمانی سودي ندارد.... اي
مردم، آنها که زیرك بودند عمر دنیا را اندك شمردند و رهایش کردند ومدت آخرت را طولانی دانستند و براي آن کوشش
نمودند. اي مردم، به خدا اگر خطر پایمالی حق ها و تعطیلی حدود و تسلط ستمکاران و نیرومندي مکتب شیطان نبود هیچ گاه با
رفتن درکام مرگ آن را بر زندگی آسوده، ترجیح نمیدادیم. پس به کجا میروید؟ خداوند شما را رحمت کند. آیا از پسر عموي
رسول خدا صلی الله علیه وآله و شوهر دخترش و پدر دو فرزندش میگریزید؟ کسی که از گلِ رسول خدا صلی الله علیه وآله
آفریده شده و از چشمه او جدا شده و به اسرار او مخصوص گشته و او را در شهر علم خود قرار داده و محبت او را به مسلمانان
اعلام فرموده و به واسطه دشمنی او منافقان را مشخص نموده است... من در گفتار، بیشترین کوشش خود را کردم و نصیحت و
خیرخواهی خود را تا جایی که میتوانستم نسبت به شما انجام دادم و توفیق با خداست و درود خدا و رحمت و برکاتش بر شما باد.
سخنان زنان سخنور دیگري چون امّ الخیر، کلامی بلیغ است که از بارقه نور الهی بر ذهن وقلب آنان تابیده است.
صفحه 67 از 108
د) دوران اقتدار معاویه
پس از شهادت امیر موءمنان علی علیه السلام ، مسلمانان به سوي امام حسن علیه السلام رو نمودند و بر خلافت ایشان بیعت کردند.
بیعت کنندگان با امام حسن علیه السلام همان کسانی بودند که سستی آنان در تبعیت از رهبري، آه از نهاد علی علیه السلام بر
آورده بود. چندي نگذشت که نزدیکترین یاران آن حضرت که تاب عدالت امام علی علیه السلام را نمی آوردند، برق زر معاویه،
هوش از عقلشان برد و آنان را در صف دشمن قرارشان داد و کار را به آن جا کشید که سپاه امام حسن علیه السلام به سوي او
حمله نمودند، زیر انداز او را به عنوان غنیمت از زیر پایش ربودند و خنجر بر وي زدند. در این هنگام امام علیه السلام با این همه یار
جفاپیشه، چارهاي جز صلح با معاویه نیافت. با تسلیم شیعیان در مقابل معاویه، دشمن زخم خورده از حضرت علی علیه السلام و
فرزندش، از بذل کوشش در محو تشیع فروگذار نکرد. از اوّلین سیاستهاي معاویه با شروع خلافتش، اجبار بر لعن امام علی علیه
السلام و جعل احادیث در مذمّت و نکوهش آن حضرت بود. او به حاکمان خود در سرزمین پهناور اسلامی فرمان داد": نام هر
کس را که ثابت شد علی علیه السلام را دوست دارد از دفتر حقوق بگیران بیتالمال حذف کنید و هر کس متهم به دوستی علی
علیه السلام شد، به زندان بیفکنید و خانهاش را ویران سازید.( 23 ")معاویه گفت: من ذمه خود را از کسی که فضیلتی از علی نقل
کند بر میدارم. تمام خطیبان، علی علیه السلام را لعن میکردند.( 24 ) سیوطی میگوید": در روزگار بنی امیه، بر هفتاد هزار منبر،
علی علیه السلام را لعن میکردند. معاویه به کارگزاران خود نوشت: ببینید در میان شما چه کسانی شیعه و دوستدار علی علیه السلام
میباشند، ایشان را از بین ببرید و دلیل آن را حتی با حدس و گمان، در زیر هر سنگی هست بیرون بکشید.( 25 ")معاویه میگفت:
"لعن بر علی علیه السلام بایدآن قدر گسترش یابد تا کودکان با این اشعار بزرگ گردند و جوانان با آن پیر شوند.( 26 ")با وجود
این همه تهدید، مخلصان بسیار کمی، بی هراس از غیر خدا، ولایت خویش را به طور علنی اظهار می نمودند و خطرات آن را نیز به
جان می خریدند. غانمه بنت غانم در موقعیتی مناسب و در میان جمع بسیاري از مسلمانان سخنرانی نمود و با اشعار طولانی و
مفصلی، فضائل بنی هاشم به ویژه حضرت علی علیه السلام و حسنین (علیهماالسلام) را براي مردم بیان کرد و به مردم هشدار داد که
معاویه لایق امارت بر موءمنان نیست. پس از سخنرانی، جاسوسان دولت بنی امیه، به معاویه خبر دادند که این شیرزن چه گفته است
و قصد دارد به مدینه بیاید و در آن جا نیز سخنانی را ایراد نماید. معاویه براي آن که این زن از موضع حق دست بشوید و به او
بپیوندد، سعی کرد تا با شیوه همیشگیاش در جذب یاران امام علیه السلام ، دین او را با عطایاي پست دنیوي بخرد. لذا دستور داد
مجلس باشکوهی ترتیب دهند و جایگاه مناسبی را براي غانمه در نظر بگیرند. وقتی غانمه به مدینه آمد، خدمتکاران معاویه او را به
مجلس بردند و از او استقبال بسیار گرمی نمودند. غانمه در بدو ورود، براي آن که به معاویه بفهماند که از جمله نامردمانی نیست
که به طمع دنیا، به ولی خدا پشت مینمایند؛ با اوّلین کلام، موضع خویش را مشخص نمود. او نه تنها به معاویه سلام ننمود، بلکه در
جواب سلام وي گفت": سلام بر موءمنان و ذلت وخواري بر کافرین و سپس شروع به بیان فضایح بنی امیه و فضایل بنی هاشم کرد.
(" او آن چنان با تهوّر سخن گفت که معاویه براي ساکت نمودن او، قسم خورد که دیگر به علی علیه السلام دشنام نخواهد داد.( 27
2. ام سلمه نیز در موسم ایام حجّ به دشنام دهندگان هشدار می داد که پیامبر صلی الله علیه وآله مکرّر فرموده است": هر که علی را
دشنام دهد، مرا دشنام داده و هر کس به من دشنام دهد، خدا را دشنام داده است".او علاوه بر آن، نامه اي نیز براي معاویه نوشت و
او را از عاقبت لعن علی علیه السلام بیم داد. 3. سخنان زنانی چون بکارهي هلالیه، سوده همدانی، ام الخیر بارقیه، ام البراء زرقاء،
دارمیه و عکرشه در دربار معاویه، همه نشانگر تلاش این شیعیان با اخلاص و روشن ضمیر در بیداري اذهان خفته، آن هم در مرکز
4. جروه زن فاضلی است که معاویه او را به دربارش احضار نمود. او با شجاعت تمام از ظلم معاویه شکایت ( جور، میباشد.( 28
کرد. معاویه از او درباره علی علیه السلام سوءال کرد. او با دلی آرام و قلبی مطمئن گفت": جازوالله فی الشرف حداً لایوصف و
صفحه 68 از 108
غایه لاتعرف؛ به خدا قسم، علی علیه السلام در شرافت بدان جا رسید که نه قابل توصیف است و نه حتی قابل شناخت و
5. اروي، دختر عموي پیامبر صلی الله علیه وآله در دوران پیري، نزد معاویه رفت و خطاب به معاویه سخنان مفصلی را (" معرفت.( 29
گفت و فضیحتهاي بنی امیه را گوشزد نمود. او به معاویه گفت": تو آن چه را که حق تو نبود، غصب کردي .... شما از کافرانِ
رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله بودید... ما پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله در میان شما چون موسی در میان آل فرعون
شدیم که فرعون پسرانشان را میکشت و زنان آنان را زنده باقی میگذاشت. پسرعموي پیامبر نیز در بین شما چون هارون بود؛ آن
جاکه خطاب به موسی گفت: برادر، بدرستی که این قوم مرا ضعیف نمودند و نزدیک بود که به قتل رسانند... معاویه، پایان کار ما
(" بهشت است و نهایت راه شما، دوزخ.( 30
ه) دوران امامت امام حسین علیه السلام
با طرح خلافت یزید، در اواخر عمر معاویه، نمونه هاي دیگري از تلاش موءمنان براي آگاهی مردم آغاز شد، زیرا فسق یزید
آشکارتر از آن بود که وجدان نیمه بیدار مسلمانان بتواند آن را نادیده بگیرد. یک سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین علیه السلام
جهت سفر حج، به مکّه رفت و از مردان و زنان بنی هاشم و خدمتکاران آنان، خواست تا با مهاجران و انصار تجمع کنند. در کتاب
هاي تاریخی نوشتهاند که در منی، بیش از 700 تابعی و 200 صحابی تجمع کردند. امام حسین علیه السلام براي آنان سخنرانی نمود
و جنایات حکومت بنی امیه و فضایل اهل بیت علیه السلام را به آنان یادآور شد و دستور داد تا تمامی مردان و زنان شنونده، این
کلام را به مسلمانان مورد اعتماد خود برسانند.( 31 ) آن حضرت از زنان نیز تقاضا نمود تا روشنگر اذهان خفته امّت گردند. بعد از
مرگ معاویه، سلطنت یزید آغاز شد. با بیعت نکردن امام حسین علیه السلام با یزید، حجت بر شیعیان روشن شد. 1. در بصره،
شیعیان در خانه زنی از قبیله عبدالقیس به نام" ماریه دختر سعد" جمع شدند. امام باقر علیه السلام فرمود ":انها کانت تشیع و کانت
دارها مألفاً للشیعه یتحدثون فیها، ماریه زنی شیعه بود و خانه اش محل اجتماع و مذاکرات شیعیان بود. "همین اجتماع درون خانه این
زن موجب شد که یزید بن نبیط همراه دو پسر خود به امام حسین علیه السلام بپیوندد و در کربلا به شهادت برسند. عامر، سیف بن
مالک، ادهم بن امیه نیز از خانه آن زن، عازم کربلا میشوند.( 32 ) در سرزمین پهناور حکومت اسلامی، امام حسین علیه السلام فقط
به کوفه و بصره و تا حدي مکّه و مدینه، امید نشان دادند و به هیچ منطقه دیگري از طرابلس، مصر، شام، خراسان، مرو، طبرستان،
ارمنستان، کوفه، بصره امید نداشتند. امام حسین علیه السلام نامهاي خطاب به هفت تن از بزرگان بصره نوشت که در بصره یکی از
آنان، نامه رسان را تحویل ابن زیاد داد و ابن زیاد نیز بی درنگ او را کشت و جنازه اش را به دار آویخت. موارد دیگري از تلاش
زنان در هدایت امّت، زنانی هستند که مشوق مردان خود براي یاري امام حسین علیه السلام بودند. 2. دیلم، همسر زهیر یکی از این
زنان است که اگر هشدار اولیه او نبود، زهیر توفیق نمییافت تا با دریاي نور وجود علی علیه السلام آشنا گردد و خویش را در
صفاي نگاه و کلام امام علیه السلام شستشو دهد و بریده دل از هر چه او را به ماندن میخواند، بار سفر بر بندد و به حیات جاوید
دست یابد. 3. در روز عاشورا، آنگاه که اصحاب هر یک در اثبات محبّت خویش به مولایشان، امام حسین علیه السلام از همدیگر
سبقت می گرفتند، بحریه، مادر عمرو بن جناده پس از شهادت همسرش، عمرو، پسرش را که تنها یازده سال سن داشت، امر به رفتن
به میدان و حمایت از امام علیه السلام میکند. پس از شهادت پسرش، دشمن سر او را به سوي مادرش پرتاب میکند. بحریه سر
بریده خونآلود را به سینه چسباند و بی هیچ شکوه و ناله و شیونی که متناسب آن لحظه است، گفت: آفرین بر تو پسرم، اي شادي
قلبم و نور دیدگانم. بعد آن چنان این سر را با شدت به سوي سینه مردي از سپاه دشمن پرتاب میکند که او میمیرد. آن گاه باز از
پاي نمینشیند و ستون خیمه را از جا میکند و در حالی که این رجز را میخواند به سوي دشمن حمله میبرد: انی عجوز سیدي
صفحه 69 از 108
ضعیفه خاویۀ بالیۀ نحیفه اضربکم بضربۀ عنیفه دون بنی فاطمۀ الشریفه" من زنی ضعیف و لاغر و ناتوانم که در حمایت از فرزند
فاطمه علیهاالسلام با شما میجنگم ".او با تیرك خیمه، دو نفر از سپاه دشمن را به قتل میرساند. امام حسین علیه السلام به او دستور
بازگشت به خیمه ها را میدهد.( 33 ) توجّه به اشعاري که او هنگام مبارزه میخواند، بهترین گواه عظمت وجود اوست. او که همسر
عزیزش را در راه امام حسین علیه السلام فدا کرده، خود اسماعیلش را تا کشتارگاه بدرقه میکند تا در حمایت از آن حضرت، جان
خود را فدا کند و بعد در ابیاتی که پس از شهادت فرزندش می خواند، نامی از قربانیان خود به زبان نمیآورد؛ بلکه با خلوصی که
تنها میتواند نتیجه علاقه کامل او به ولایت باشد، فقط نام فرزندان فاطمه علیهاالسلام را بر زبان جاري میکند. او از انتقام خون
عزیزانش در این شعر حرفی به میان نمیآورد. آن چه هست، حمایت از فرزند فاطمه علیهاالسلام است. در لشکر دشمن نیز زنانی
آسیه وار به جنایت ستم پیشگان کربلا اعتراض مینمایند. بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن
سعد بود، آن گاه که جسارت لشکر را نسبت به خاندان امام حسین علیه السلام میبیند، شمشیري به دست می گیرد و به سوي آنان
هجوم میبرد و فریاد میزند: آیا حیا نمیکنید با دختران پیامبر صلی الله علیه وآله چنین میکنید؟ همسر شقی او با خشونت تمام
دست او را میگیرد و به زور او را درون خیمه میکشاند و فریادِ بیدارگر او را خاموش میسازد.
و) پس از شهادت امام حسین علیه السلام
پس از حماسه کربلا، آن گاه که مردانِ نامرد از وحشت خشونت یزید، سر در گریبان فرو بردند و کر و کور گردیدند، یا به طمع
دنیاي دنی، در صف کاسه لیسان حکومت قرار گرفتند. 1. در حلب، زنانی شجاع، علیه جور به پا میخیزند. رهبر آنان، زنی به نام
درة الصدف است که پس از شنیدن حمل سر امام حسین علیه السلام به سوي یزید، گروهی را جمع میکند به قصد آن که با حمله
به سپاه حامل سر امام حسین علیه السلام ، آن سر مبارك را بگیرد و به خانه آورد و دفن کند. در نتیجه سخنان روشنگرانه او،
تعدادي از جوانان مسلح میشوند و به لشکر یزید حمله میکنند. در درگیري، او همراه دوازده زن دیگر و شش مرد به شهادت
2. فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام ، زن جوان، عالم، عابد و فاضلی است که امام حسین علیه السلام در وصف او ( میرسند.( 34
فرمود": امّا فی الدین فتقوم اللیل کله و تصوم النهار"، فاطمه در رفتارهاي دینی چنان است که شبها را به عبادت می گذراند و
روزها را با روزه سپري میکند. سخنرانی فاطمه در کوفه، مصداق با شکوهی از نهی از منکر زنان در عالم سیاست است. تأثیر
سخنان او بر اهل کوفه چنان بود که پس از سخنان بلیغ او صداي گریه مردم بلند شد که میگفتند": اي دختر پاکان، بس است،
دلهاي ما را کباب کردي و سینه هاي ما را سوزاندي و آتش به جانمان افکندي. "فاطمه پس از آن همواره می کوشید در محیط
پر اختناق آن روز، روایاتی را در فضل اهل بیت علیه السلام براي مردم نقل نماید. او این روایات را زمانی بیان میکند که امام باقر
علیه السلام وضع جامعه آن روز را چنین توصیف میفرماید": شیعیان ما را در هر شهري میکشتند و هر کس را گمان میبردند از
طرفداران ماست، دست و پایش را میبریدند یا به زندانش میانداختند و اموالش را غارت میکردند و خانهاش را ویران
میساختند.( 35 ")فاطمه روایاتی از پیامبر صلی الله علیه وآله را که در فضائل حضرت علی علیه السلام بوده، نقل مینماید؛ از
میگوید: پیامبر صلی الله علیه وآله در شب عرفه به ما فرمود: ان السعید کل السعید من احب علیاً فی حیاته و بعد موته، به درستی که
سعادتمندي که به تمام سعادت دست یافته، کسی است که علی علیه السلام را در زمان حیاتش و بعد از مرگش دوست داشته باشد.
او از راویان حدیث غدیر است. او روایات دیگري در زمینه هاي اعتقادي، اخلاقی، عبادي و سیاسی از پدر (امام حسین علیه السلام
)، عمو (امام حسن علیه السلام ) و برادر خود (امام سجاد علیه السلام ) نقل کرده است.این بانو به قدري در بیان احادیث مورد
اطمینان بوده که امام باقر علیه السلام نیز با اعتماد به احادیث او، آن را براي دیگران نقل مینمودند. 3. از زنان دیگر خاندان بنی
صفحه 70 از 108
هاشم که پس از واقعه کربلا، بیدارگر اذهان خفته بود میتوان از اسماء دختر عقیل نام برد. اسماء آن گاه که مشاهده مینماید
وابستگان حکومتی، قتل امام حسین علیه السلام را به یکدیگر تبریک میگویند در کمال شهامت اشعاري هشدار دهنده را می
سراید و آنان رامورد عتاب قرار میدهد": در روز حشر وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله از شما سوءال کرد که با عترت من چه
کردید. چه میگویید؟ حال آن که اگر به شما سفارش بدرفتاري با آنان را نموده بودم، باز هم اسارت و قتل و آغشته به خون
کردن، جواب آنان نبود. "امام صادق علیه السلام فرمودهاند": ما اکتحلت هاشمیه و لااختضبت... خمس سنین حتی قتل عبیدالله بن
زیاد؛ پس از عاشورا هیچ زنی از بنی هاشم تا زمانی که ابن زیاد کشته شد، به مدت 5 سال، زینت ننمود ".تمام زنان بنی هاشم با
عکس العملی منسجم و همگانی نسبت به جنایات یزید، پرچم هدایتی براي امّت درخواب فرود رفته آن ایام بودند. از فاطمه، دختر
علی علیه السلام نیز نقل شده است": پس از حادثه کربلا، زنان ما نه حنا بستند و نه به چشمها سرمه کشیدند و نه آرایش نمودند تا
زمانی که مختار سر ابن زیاد را از بدن جدا نمود. فریاد پیامآوران کربلا، سبب بیداري امّت و قیامهایی علیه بنی امیه شد. مشابه این
حرکت تشکیلاتی زنان بنی هاشم، واقعهاي است که چند سال بعد تکرار شد. بعد از شهادت یحیی بن زید، تا یک سال هر زنی در
کوفه پسري میزایید، نام او را یحیی میگذاشت؛ تا بدین ترتیب با حرکتی منسجم نام این شهید و قیام او علیه خلیفه ظالم ماندگار
گردد. پس ازگذشت چند سال از شهادت امام حسین علیه السلام و سستی مردم کوفه در یاري نمودن امام، حکومت استبدادي
حجاج بن یوسف بر عراق و ایران آغاز گردید و خونهاي فراوانی ریخته شد. حجاج بزرگترین لذّت را کشتار و خونریزي
میدانست. او میگفت": کارهایی را انجام دادهام که هیچ کس جرأت انجام آن را ندارد.( 36 ")او تعداد غیر قابل شمارشی از
000 زن که نیمی از آنها مجرد بودند، در / صحابه و تابعان را، به قتل رساند.( 37 ) در زمان حکومت حجاج، بیش از هزار مرد و 30
زندانهاي مختلط به صورتی وحشتناك به سر میبردند.( 38 ) حجاج بیش از همه، شیعیان و دوستداران علی علیه السلام را مورد
آزار قرار میداد. کینه او نسبت به اهل بیت علیه السلام به میزانی بود که با افتخار میگفت": هیچ کس از قبیله ما نبوده که به او
گفته شود بر ابوتراب لعنت بفرست و او لعنت نکند و لعنت به حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را نیز بر
آن نیفزاید ".در این دوران، بسیاري از اعتقادات خویش دست شستند و عافیت دنیا را بر سعادت اخري ترجیح دادند و تنها اندکی،
با وجود این همه سختی، مردانه ایستادگی نمودند. 4. از جمله این آزادگان، حره دختر حلیمه سعدیه بود که وقتی حجاج درباره
علی علیه السلام از او سوءال کرد، در کمال شهامت و با تسلط فراوان بر آیات قرآن، در مقابل هر سوءال حجاج، با استناد به آیات،
.5 ( فضائل علی علیه السلام را نسبت به آدم و نوح و لوط و ابراهیم و داوود و سلیمان و سایر انبیاي الهی علیهمالسلام بیان نمود.( 39
نمونه حبابه والبیه در عصر امام سجاد علیه السلام و حکومت حجاج خونریز، به حدي پیر بود که لرزش دائمی تمام بدنش را فرا
گرفته بود، با این وضع، نزد امام سجاد علیه السلام آمد تا دریابد که آیا او امام واجب الاطاعۀ است یا خیر، تا مبادا از خط رهبري
جدا گردد. حبابه در عصر چند امام زیسته بود و در تمامی دوران ها، سعی فراوان نمود تا امام علیه السلام را بشناسد و تابع مطلق او
گردد. او که اهمیّت ولایت را به خوبی دریافته بود در زمانه تهدیدهاي شدید علیه راویان احادیث مربوط به ولایت، می کوشید تا
روشنگر اذهان گمراه باشد و احادیثی را در این زمینه براي امّت بازگو نماید. او روایت کرده است": سمعت الحسین بن علی علیه
السلام یقول: نحن و شیعتنا علی الفطرة التی بعث الله علیهما محمّداً صلی الله علیه و آل و سائر الناس منها براء؛ "شنیدم حسین بن علی
علیه السلام فرمود: ما و شیعیانمان بر فطرتی هستیم که خداوند، محمّد صلی الله علیه وآله را بر آن فطرت مبعوث گرداند و سایر
مردم از ما جدا میباشند. روزي حبابه براي زیارت امام حسین علیه السلام نزد آن حضرت میرود. حضرت از او می پرسد: حبابه
چرا کم به دیدار ما میآیی؟ حبابه میگوید: بیمارم. آن حضرت در حق او دعا کرد و او شفا یافت. آنگاه آن حضرت از تصرف
تکوینی، انوار هدایت را بر وجود او میتابانند" یا حبابه لیس احد علی ملۀ ابراهیم فی هذه الامۀ غیرنا و غیر شیعتنا و من سواهم منها
براء؛ اي حبابه، در این امّت، کسی جز ما و شیعیانمان بر ملت ابراهیم علیه السلام نیست و سایر مردم از ملت ابراهیم علیه السلام جدا
صفحه 71 از 108
میباشند ".به این ترتیب، امام حسین علیه السلام اتصال موحّدان را در طول تاریخ بیان داشتهاند و کسی را که تابع ولایت امام علیه
السلام نباشد، جدا شده از امّت واحده معرفی مینمایند. حبابه با فراگیري معارف و هدایت امّت به مرحله اي از فضل رسیده بود که
امام صادق علیه السلام در مدح او فرمود": حبابه زنی است که وقتی مردم گروه گروه به معاویه می پیوستند او به امام حسین علیه
السلام روي آورد. حبابه زنی پرتلاش بود ".حبابه در کانون خانواده خود نیز در جهت هدایت نزدیکانش سعی فراوان مینمود. او
فرزندش، فاطمه را چنان تربیت کرد که در زمره زنان فاضل و عالم و در زمره اصحاب امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه
السلام ( 40 ) قرار گرفت. امام صادق علیه السلام بیان میکند که چگونه حبابه نگران از گمراهی نزدیکان، پسرعموي خود را نزد
امام سجاد علیه السلام میبرد تا آن حضرت بفرماید که آیا او اهل ولایت و تابع رهبري و نجات یابنده است یا خیر. آن حضرت به
6. ام الاسود اوّلین فرد از خاندان آل اعین است که انوار ( او اطمینان میدهد که آن مرد، تابع رهبري و اهل نجات میباشد.( 41
هدایت الهی را دریافت و به مذهب تشیع مشرف شد. او که حقیقت را دریافته بود، منشأ هدایت خاندان خود گردید تا به آن حد
که کم کم آل اعین، بزرگترین خاندان شیعه اهل بیت علیه السلام شدند. هدایتگري این زن سبب شد تا برادرانش: زراره، بکیر،
حمران، عبدالملک، عبدالرحمان، مالک، قعنب و عبدالله، به امامت امام صادق علیه السلام معتقد گردند و در زمره بهترین اصحاب
آن حضرت قرار گیرند.( 42 ) امام صادق علیه السلام در مدح زراه فرمود": اگر زراره نبود به گمانم تمام احادیث پدرم از بین
میرفت ". 7. امام کاظم علیه السلام هنگام مسافرت به عراق که منجر به زندانی شدن و شهادت آن حضرت شد، امانات امامت و
مواریث پیامبران را نزد دختر خود، ام احمد، به امانت گذاشت تا پس از شهادت آن حضرت، به امام رضا علیه السلام بسپارد. آن
حضرت، ام احمد را از شهادت خویش مطلع ساختند و امام بعد از خود را نیز به او معرفی نمودند، ام احمد پس از شهادت امام
کاظم علیه السلام هشتمین امام را به افراد امین و مورد اطمینان، معرفی نمود. وصیّت نامه بسیار پر اهمیّتی که امام کاظم علیه السلام
نوشته و در آن، امامت امام رضا علیه السلام را پس از خود مشخص نمود، بودند، طبق بیان خود آن حضرت دو گواه داشت: امام
8. سعیده از اصحاب امام کاظم علیه السلام میباشد. امام رضا علیه السلام به فرزندش امام جواد ( رضا علیه السلام و ام احمد.( 43
علیه السلام فرمود": فأما سعیدة فانها امرأة قویۀ الجزم فی النحل و الصواب فی دقۀ النظر؛"به درستی که سعیده زنی است که در
9. تنی چند از دختران امام کاظم علیه السلام در عصر اختناق ( مذهب و دین قوي میباشد و در دقت نظر نیز به خطا نمیرود.( 44
عباسیان، تلاش فراوان مینمودند تا امّت را با حقایق آشنا سازند. فاطمه، زینب، ام کلثوم و حکیمه، دختران امام موسی بن جعفر
علیه السلام ، با نسلی مواجه بودند که به جهت خیانت اجدادشان، نسبت به فضائل علی علیه السلام نادان بودند. خلفا و حکام نیز بر
استمرار نادانی مردم در امر ولایت اهل بیت علیه السلام اصرار داشتند. 10 . حضرت معصومه علیهاالسلام همراه زنان دیگر، به رغم
تهدیدهاي حکام، سخت می کوشیدند تا روایاتی را که بیانگر فضائل علی علیه السلام بود براي مردم بیان کنند. از فاطمه، دختر امام
کاظم علیه السلام و خواهرانش زینب و ام کلثوم نقل شده( 45 ) که ام کلثوم، دختر حضرت علی علیه السلام ، گفت: آیا کلام پیامبر
صلی الله علیه وآله را در روز غدیر خم فراموش نمودید؛ آن گاه که فرمود": هر کس که من مولاي اویم، علی علیه السلام مولاي
اوست، "آیا گفته پیامبر صلی الله علیه وآله را به یاد فراموشی سپردهاید که فرمود": یا علی تو براي من چون هارون براي موسی
میباشی "؟آیا... آنان علاوه بر یادآوري فضائل علی علیه السلام و تأکید بر حقانیت شیعیان آن حضرت علیه السلام ، در فضایل
سایر اهل بیت علیه السلام ، به ویژه سید الشهداء علیه السلام ، نیز روایاتی را نقل مینمودند تا فرهنگ عاشورا براي همیشه در اذهان
زنده بماند. فشاري که در عصر امام حسن عسکري علیه السلام بر آن حضرت و شیعیان او وارد میآمد، از حد فزون شده بود. در
بین مسلمانان در رابطه با تولّد مهدي موعود(عج) و این که دوازدهمین امام یا نهمین فرزند امام حسین علیه السلام یا چهارمین فرزند
امام رضا علیه السلام ... است، روایاتی مشهور بود. خلیفه، جهت محو نور الهی در زمین و قطع نسل حجت خدا، مردان و زنانی را
مأمور ساخته بود تا اگر از خبر تولّد فرزندي براي حضرت عسکري علیه السلام آگاه شدند، او را نابود سازند.( 46 ) در چنان
صفحه 72 از 108
وضعیت حساسی، چند زن، بدان مرحله از قرب نزد خدا و ولیِّ خدا رسیده بودند که ناظر تولّد مهدي علیه السلام یا شاهد وجود
مبارك او شدند، مانند حکیمه، خدیجه و سوسن.
ز) دوران غیبت صغري
سالهاي پس از شهادت امام حسن عسکري علیه السلام را دوران حیرت و محنت( 47 ) شیعیان نامیدند. از سویی، فرقه هایی
گوناگونی پیدا شدند که در رابطه با امامت، افکار متضادّي داشتند و مردم را دچار تردید میکردند؛ به گونهاي که تاریخ نویسان
میگویند: مردم پس از امام حسن عسکري علیه السلام ، بیست فرقه شدند و هر کدام بر عقیدهاي بودند.( 48 ) از طرفی، ادعاي
امامت جعفر کذّاب، بسیاري را گمراه ساخته بود و اوضاع به صورتی بود که امام رضا علیه السلام از قبل توصیف فرموده بودند:
بعد از درگذشت سوّمین فرزندم، فتنهي فراگیر و طاقت فرسایی فرا می رسد که بسیاري از خوبان و برگزیدگان در آن فرو
میافتند.( 49 ) شیعیان در سامرا، مکّه و مدینه، از وجود دوازدهمین حجت خدا سوءال مینمودند، ولی راه به جایی نمیبردند. در
این موقعیت، تنها تعداد انگشت شماري ازاصحاب حضرت مهدي علیه السلام ، مردم را هدایت میکردند. نمونه هایی از این موارد
را ذکر میکنیم. 1. محمّد بن عبدالله مطهر میگوید: پس از شهادت امام عسکري علیه السلام ، نزد حکیمه، دختر امام جواد علیه
السلام رفتم، تا از ایشان در ارتباط با حجت عصر علیه السلام و آن چه سبب حیرانی مردم شده بود، سوءال کنم. ایشان به من فرمود:
محمّد، بدان که خداوند تبارك و تعالی، زمین را از حجت خویش خالی نمیگذارد. آگاه باش که به جز امام حسن علیه السلام و
امام حسین علیه السلام ، سایر ائمه علیه السلام با یکدیگر نسبت برادري نخواهند داشت و امامت از آنِ فرزند امام عسکري علیه
السلام میباشد که تولّد و حیاتشان مخفی نگاه داشته شده است. به مطهر میگوید که امام حسن عسکري علیه السلام او را قبلًا از
تولّد حضرت مهدي علیه السلام ، باخبر ساخته و خودش ناظر بر زایمان نرجس علیهاالسلام بوده امام عسکري علیه السلام با انبوهی
از رنج، به او فرموده است": عمه جان، حکیمه، بدان که همسرم چون مادر موسی میباشد که فرعون در جست جوي موسی، زنان
حامله را تهدید به قتل فرزندانشان می نمود و به همین دلیل، موسی آن گونه مخفیانه به دنیا آمد و غریبانه رشد نمود. عمه جان،
بدان که فرزند من نیز چون موسی مخفی به دنیا خواهد آمد و مخفی خواهد زیست ". حکیمه پس از ذکر وقایع تولّد و رشد
حضرت مهدي(عج)، از آخرین روزهاي حیات امام عسکري علیه السلام با محمّد بن عبدالله مطهر چگونه حضرت ما را از شهادت
خویش باخبر ساخت و در ارتباط با وجوب اطاعت از حضرت مهدي(عج) سخن گفت و به من فرمود": فاسمعی له و اطیعی "؛به
اوامر او گوش سپار و از او اطاعت نما. حکیمه به مطهر میگوید": متأسفانه شیعیان پس از شهادت امام عسکري علیه السلام راه را
گم کرده، متفرق گردیدند؛ ولی آگاه باش که من هر روز و شب، مهدي(عج) را میبینم و او مرا از آن چه شما سوءال میکنید،
باخبر می سازد و من شما را مطلع میکنم. قسم به خدا که چه بسا من اراده میکنم تا از او سوءالی بنمایم و او قبل از پرسش من،
جواب را میگوید و چه بسا قبل از واقع شدن امري و طلب فهم مطلبی، اومرا آگاه میسازد. او مرا از آمدن تو به نزدم باخبر ساخت
و به من امر نمود تا تو را از حقیقت مطلع سازم.( 50 ")مطهر گوید: به خدا سوگند، حکیمه مرا از اموري مطلع ساخت که هیچ کس
جز خدا از آن مسائل، باخبر نبود و من متوجّه شدم که او در کلام خویش، راستگوست. 2. خدیجه، دختر دیگر امام جواد علیه
السلام ، مانند خواهرش، مردمِ سرگشته را به سوي امام راهنمایی میکرد. احمد بن ابراهیم توسط خدیجه هدایت یافت و خدیجه او
را از حیات فرزند امام عسکري علیه السلام باخبر ساخت. خدیجه، در جواب پرسش احمد بن ابراهیم که شیعه به چه کسی باید پناه
ببرد و از او راهنمایی بخواهد؟ فرمود": الی الجد" ، "ام ابی محمّد؛ "به جده مادر امام عسکري علیه السلام . احمد بن ابراهیم از این
سخن بسیار متعجّب شد و پرسید: چگونه از کسی تبعیت نمایم که ما را سفارش می کند تا از زنی راهنمایی جوییم؟ حکیمه پاسخ
صفحه 73 از 108
میدهد: چرا از این سخن تعجب مینمایی؟ اقتدا به امام حسین علیه السلام به نما که به خواهرش زینب علیهاالسلام سفارش نمود و
مردم حقایق را توسط حضرت زینب علیهاالسلام در مییافتند و حضرت زینب علیهاالسلام واسطه در فیض امام سجاد علیه السلام
3. جدّه یا سوسن، مادر امام ( براي امّت شد تا بدین وسیله وجود مبارك امام سجاد علیه السلام از انظار دشمنان مخفی ماند.( 51
عسکري علیه السلام ، داراي فضایل فراوان بود. او که بدان مرحله از شرافت رسیده بود تا وجودش ظرف تکوین حجت خدا وامام
معصوم علیه السلام گردد، به امر حضرت مهدي علیه السلام واسطه بین امّت و امام غایب شد و مردم را به سوي حق راهنمایی
فرمود. امام هادي علیه السلام در مدح سوسن فرمودند: سلیل مسلول من الافات و العاهات و الارجاس و النجاس؛ او از آفات و
پلیديها و آلودگیها منزه میباشد. 4. نام زنان دیگري که راهنماي امّت سرگشته بودند در تاریخ ثبت شده است. زنی سبب شد
محمّد بن ابراهیم بن مهزیار که پدرش از وکیلان امام عسکري علیه السلام بوده و پس از شهادت آن حضرت علیه السلام ، مدتی
در تشخیص امامت مردد بود هدایت یابد و امام خویش را بشناسد.( 52 ) زنی لاغر اندام و زرد چهره که در سفر حج، حسن بن
وجناء را که در زیر ناودان خانه خدا، سخت در حال تضرّع و دعا بوده، صدا میزند و طبق مأموریتی که از جانب حضرت مهدي
علیه السلام داشته، به سوي خانه حضرت خدیجه علیهاالسلام راهنمایی میکند. حسن در آن جا موفق شد حضرت مهدي علیه
السلام را ببیند. حضرت مهدي علیه السلام نسبت به او عنایاتی مینماید و ادعیه گرانبهایی را به او تعلیم میدهند.( 53 ) پیرزنی از
خادمان امام عسکري علیه السلام که رابط بین شیعیان و امام مهدي علیه السلام بود، پس از دریافت سوءالات مردم، جوابِ حضرت
مهدي علیه السلام به آنها را به مردم عرضه میکرد.( 54 ) عمل کرد این بانوان با وظائف نائبان خاص حضرت مهدي علیه السلام
کاملًا متفاوت بود. مسئولیت ارتباط شیعیان با امام مهدي علیه السلام تنها بر عهده چهار نائب خاص بود. زنان دیگري نیز کوشیدند
تا با انحرافات عقیدتی مبارزه نمایند و مردم را از ضلالت و گمراهی نجات دهند. کبیره که همان ام کلثوم دختر ابوجعفر، دومین
نایب خاص حضرت مهدي علیه السلام در عصر غیبت صغري است، میگوید: روزي در دیدار با مردم، ابی جعفر بن بسطام بر روي
پاي من افتاد و ابراز خشوع فراوان نمود. علّت را جویا شدم. او گفت: اباجعفر محمّد بن علی با عهد گرفتن از ما که سرّ را فاش
نسازیم، به ما گفته که روح پیامبر صلی الله علیه وآله در پدر تو، محمّد بن عثمان و روح علی علیه السلام در بدن شیخ ابوالقاسم بن
روح (سومین نایب خاص حضرت مهدي(عج) و روح فاطمه در وجود تو حلول کرده است. کبیره متوجّه میشود ابوجعفر وانمود
میکند که عالم به اسرار است تا بدین ترتیب خود را صاحب سرّ معرفی نماید. کبیره، وارسته از کید شیطانیِ حب مقام، دل را مصفا
و زلال به خدا سپرده، از ترس این که توجّه مردم به غیر امام علیه السلام معطوف شود، شتابان به سوي نایب خاص حضرت مهدي
علیه السلام ، شیخ ابوالقاسم بن روح، می رود و ماجرا را به او باز میگوید و پس از آن نیز در رفتار و گفتار خویش، از گروهی که
اعتقاد خاصی به او پیدا کرده بودند، بیزاري میجوید.( 55 ) این رفتار کبیره موجب میشود تا بطلان ادعاي ابوجعفر بر همگان
روشن شود. ابوجعفر که از وکیلان امام علیه السلام بود، به جهت مقام دوستی، عقاید خاصی چون عقیده حلول را پذیرفته، فرزندان
بسطام را میفریفت. او با بیان ادعاهاي خویش، یکی از بزرگترین بدنامی ها را براي شیعه امامیه ایجاد نموده است. اهمیّت تلاش
این زنان، آن گاه آشکار میشود که جایگاه ولایت آنان به خوبی تبیین گردد.
پی نوشت
14 بحار . 13 کنزالعمال، ج 3، ص 138 و طبقات الکبري ابن سعد، ج 2، ص 244 11 همان. 12 مغازي واقدي، ج 3، ص 988
17 اسرار آل محمد، سلیم . 16 اعیان الشیعه، ج 8، ص 390 . 15 اعلام النساء الموءمنات ، ص 631 660 . الانوار، ج 22 ، ص 223
18 "کانّی دعیت فاجیب و انی تارك فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله عزّوجّل جعل ممدوده من . بن قیس، ص 247
صفحه 74 از 108
السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما؛ "گویا دعوت شده ام و اجابت نموده ام (مرگ من فرا رسیده)
در حالی که همانا دو ثقل و وزنه برایتان به جاي گذارده ام که یکی بزرگتر از دیگري است: کتاب خداي عزّوجّل که ریسمان
متصل بین آسمان و زمین است (اتصال بشر خاکی با عالم ملکوت) و عترت من، اهل بیتم. پس بنگرید پس از من با آن دو چه می
کنید. 19 " من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره؛ " هر که من مولاي
اویم علی نیز مولاي اوست. خدایا، دوستانش را دوست بدارد و دشمنانش را دشمن باش و خوارگردان ان که او را حقیر دارد و یار
باش آن که او را یاري نماید. 20 ام کلثوم، فرزند حضرت علی علیهالسلام ، نیز هنگامی که برخی همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در صدد توطئه عظیمی بر علیه امام زمان خود بودند، در مجامع آنان حضور مییابد و با کلامی بلیغ به آنان هشدار میدهد که شما
امروزه با ولیّ خدا همان میکنید با برادر او، پیامبر صلیاللهعلیهوآله ،کردید و خداوند در سرزنش شما آیاتی نازل فرم 21 الاخوات
23 اصول . 22 المستدرك علی الصحیحین، ج 4، ص 30 . الموءمنات: میمونه و امّ الفضل و اسماء. الطبقات الکبري، ج 8، ص 132
کافی، ج 1، ص 300 ، ح 7. در فضیلت این زنان که حبّ به علی علیهالسلام سراپاي وجودشان را فراگرفته بود،این حدیث امام باقر
علیهالسلام را یادآور می شویم فرمودند: ان الروح و الراحۀ و الفلج و العون و النجاح و البرکۀ و الکرامۀ و المغفرة و المعافاة و الیسر و
البشري و الرضوان و القرب و اصر و التمکن و الرجاء و المحبه من الله عزّوجّل لمن تولیّ علیاً و ائتم به و بري من عدوّه و سلم لفضله
و الاوصیاء من بعده "به درستی که آسودگی ، سبکباري ، پیروزي ، یاري ، کامیابی ، برکت ، بزرگواري ، آمرزش ، ایمنی ،
توانگري ، بشارت ، رضوان ، قرب، پیروزي ، بی نیازي ، امید ، محبت به خداي عزّوجّل مخصوص کسی است که ولایت حضرت
علی علیهالسلام را داشته و پیرو او باشدو از دشمنان او برائت جسته به جهت فضل او، و اوصیاي ما بعد از او را تصدیق نماید. 24
، 25 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11 شرح نهجالبلاغۀ ابن ابی الحدید، ج 3، ص 28 چاپ بیروتالغدیر، و ج 11 ، ص 29
28 ریاحین . 27 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 57 . 26 انساب الاشراف، ج 2، ص 154 . ص 44 ،بحار، ج 44 ، ص 125
30 اعیان الشیعه، ج 4، ص 70 و .350،473 .366 ،333 ،256 ،144 ، 29 اعلام النساء الموءمنات ، ص 130 . الشریعه، ج 4، ص 57
32 اسرار آل محمد، سلیم بن قیس. . 31 اسد الغابه، ج 5، ص 227 اعیان الشیعه، ج 3، ص 235 . ریاحین الشریعه، ج 4، ص 122
35 اعلام . 34 ریاحین الشریعه، ج 3، ص 304 . 33 تاریخ طبري، ج 5، ص 353 ،تنقیح المقال، ج 3، ص 83 ،اعیان النساء، ص 590
36 بحار الانوار، ج 8، ص 139 و سفینه البحار، ج 1، ص 477 : عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: . النساء المومنات، ص 336 و 337
38 تاریخ الخلفاء، ص . "حدثنی ابی عن فاطمه بنت الحسن علیهالسلام قالت: سمعت ابی یقول "... 37 وفیات الاعیان، ج 2، ص 30
42 بحار . 41 رجال شیخ طوسی، ص 71 و 88 . 40 اعلام النساء الموءمنات ، ص 291 . 39 مروج الذهب، ج 3، ص 166 .221
. 44 اصول کافی، ج 1، ص 316 317 . 43 اعلام النساء الموءمنات ، ص 127 . الانوار، ج 26 ، ص 122 و بصائر الدرجات، ص 47
46 آنان از فاطمه دختر امام صادق علیهالسلام ، او از فاطمه دختر امام باقر علیهالسلام ،او از . 45 اعلام النساء المومنات، ص 424
فاطمه دختر امام سجاد علیهالسلام ،او از فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیهالسلام ،او از ام کلثوم نقل نموده 47 ینابیع الموده،
51 بحار الانوار، . 50 کتاب الغیبه نعمانی، ص 180 . 49 مروج الذهب، ج 4، ص 199 . 48 کتاب الغیبه نعمانی، ص 185 . ص 455
54 همان، ج 52 ، ص . 53 بحار الانوار، ج 51 ، ص 326 . 52 الغیبه، ص 138 و بحار الانوار، ج 51 ، ص 363 . ج 51 ، ص 11 14
. 55 همان، ج 52 ، ص 20 .32
جایگاه ولایت زنان در روایات
هدف از خلقت انسان، رسیدن به کمال نهایی و قرب الهی است. دستیابی به این مرتبه تنها در پرتو ولایت انسانهایی تکامل یافته
میسّر خواهد شد. رجوع به امام معصوم جهت شناخت مسیر، از ابتداي ظهور اسلام در خطاب به اوّلین زن و مرد مسلمان، مطرح
صفحه 75 از 108
گردیده تا همواره سرلوحه حرکت آنها قرار گیرد. امام کاظم علیه السلام به نقل از پدرش، امام صادق علیه السلام ، میفرماید:
پیامبر صلی الله علیه وآله پس از ایمان آوردن علی علیه السلام و خدیجه علیهاالسلام ، به آن دو فرمود": ان جبرییل عندي یدعوکما
(" الی بیعۀ الاسلام یقول لکما: انّ للاسلام شروطاً و هیَ الجهاد فی سبیل الله و الوقوف عند الشبهۀ الی الامام فانه لاشبهۀ عنده( 56
جبرییل شما را به بیعت اسلام می خواند و میگوید: اسلام شروطی دارد که ازجمله آن شروط، جهاد در راه خدا و توقف در
شبهات و رجوع به امام میباشد؛ چون نزد امام شبهه اي وجود ندارد. خطابِ پیامبر صلی الله علیه وآله تنها به زنی به نام خدیجه
نیست؛ بلکه تمامی زنان مسلمان مخاطب این کلام میباشند. در روایات دیگر نیز لزوم ولایتِ زنان مطرح شده است؛ از جمله
روایتی که امام باقر علیه السلام در ارتباط با اهل بیت علیه السلام میفرمایند": هولاء الذین افترض الله مودتهم و ولایتهم علی کل
مسلم و مسلمه؛ "ایشان کسانی هستند که خداوند دوستی و ولایت آنان را بر هر مرد و زن مسلمانی واجب نموده است. در روایات
آمده که مراد از این ولایت، پذیرش ساده امامت آن نیست؛ بلکه معرفتی عظیم براي چنین ولایتی لازم میباشد. سلمان فارسی و
ابوذر غفاري به امام علی علیه السلام عرض کردند": یا امیرالموءمنین، نسئلک عن معرفتک بالنورانیه؛ "تقاضاي ادراك نورانی
معرفتت را داریم. آن حضرت فرمود": لعمري ان ذلک الواجب علی کل موءمن و موءمنۀ؛ "به جانم سوگند که چنین معرفتی بر هر
مرد و زن مومنی واجب میباشد. سپس فرمود": انا امیر کل موءمن وموءمنۀ ممن مضی و ممن باقی؛(" 57 ) من رهبر تمام مردان و
. 57 همان، ج 77 ، ص 294 . زنان با ایمان، در همه عصرها میباشم. 56 همان، ج 51 ، ص 369 373
زنان در عصر ظهور
در عصر اقتدار اسلام در سراسر گیتی و هدایت مردم به دست ولی اعظم خدا، حضرت مهدي(عج)، انسان ها هر چه بیشتر مطابق
فطرت و منزلت انسانی خود زندگی میکنند و زنان به آنچنان رشدي دست می یابند که در خانه هاي خود، مطابق کتاب خدا و
سنت پیامبر صلی الله علیه وآله ، وظایف خود را در مییابند و به آنها عمل مینمایند. امام باقر علیه السلام در این رابطه میفرماید:
"و توءتون الحکمۀ فی زمانه حتی ان المرأة لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنۀ رسول الله صلی الله علیه وآله؛(" 58 ) در زمان
مهدي علیه السلام ، حکمت عطا میشود تا این که زن در خانهاش مطابق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله قضاوت
خواهد کرد. آن حضرت نیز در میفرماید": انّه ینادي باسم القائم و اسم ابیه حتی تسمعه العذراء فی حذرها فتحرّض اباها و اخاها
علی الخروج( 59 )؛ جبرییل به اسم قائم علیه السلام و نام پدرش ندا میدهد تا این که زنان محجّبه این ندا را در می یابند و پدران و
. 59 همان، ج 52 ، ص 352 . برادران خود را براي قیام تشویق مینمایند ". 58 همان، ج 26 ، ص 1
از دیگر جلوه هاي بارز مشارکت اجتماعی زنان در عرصه سیاست، حضور فعال آنان در میادین جنگ است.
اشاره
با نزول آیات الهی و تلاش جهت تشکیل جامعه دینی، مستکبرین تاب عبودیت بندگان درمقابل خدا را نیاورده، به کمک جاهلان
متعصب، علیه ولیِّ خدا و ایمان آورندگان به او، از هیچ تهاجمی فروگذار نمیکنند. در چنین هنگامه اي، بر موءمنین واجب بوده و
هست که به حمایت از دین و رهبر خویش هر چه در توان دارند بکوشند. لذا جهاد با دشمنان دین از واجبات دینی محسوب
گردیده و بارها در قرآن و سخنان معصومین علیهمالسلام به ارزش آن اشاره شده است. خداوند در قرآن، فراوان امر به جهاد نموده
و خصوصیّتِ پیامبر صلی الله علیه وآله و همراهان او را غلظت و شدت نسبت به کفار بیان داشته است.( 1) ائمه علیهمالسلام نیز هر
کدام به نحوي ارزش و اهمیّت جهاد را بیان کردهاند. حضرت علی علیه السلام فرمود": جهاد، پایه و ستون دین است.(" 2) امام
صفحه 76 از 108
صادق علیه السلام فرمود": جهاد همراه هر امام عادلی واجب میباشد.( 3 ")حکمتِ وجوب جهاد نیز در آیات و روایات بسیاري
4)؛ تا خداوند، موءمنان را پیراسته و خالص و )....« و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین :" ...» مطرح گردیده است؛ از جمله
کافران را نابود نماید."
اقسام جهاد
اشاره
موضوع جهاد را میتوان در اشکال مختلف مورد بررسی قرار داد. در روایات، (گاهی مبارزه با نفس پلید امّاره، بزرگترین جهاد
به شمار میآید و زمانی همسرداري نیکوي زنان، جهاد محسوب میشود و در کلام معصومی، مرگ یک شیعه معتقد، ولو در بستر،
معادل شهادت یک پیکارگر در میدان رزم بیان میشود. اگر جهاد را با عنوان رزم در میدان جنگ مورد بررسی قرار دهیم
چندحالت را میتوان براي آن در نظر گرفت. مرحوم کاشف الغطاء نیز جهاد فی سبیلالله را به پنج نوع تقسیم نموده است: 1. جهاد
براي حفظ هویت اسلام؛ 2. جهاد براي دفع تهاجم دشمن علیه جان یا مال یا ناموس مسلمانان؛ 3. دفاع و پشتیبانی از مسلمانان درگیر
با مشرکین؛ 4. دفع سلطه کفار بر مسلمین؛ 5. جهاد براي دعوت کفار به اسلام (جهاد ابتدایی). اگر رزم، جنبه دفاعی به خود گیرد
بر زنان نیز واجب است که از جان، مال، ناموس، تفکّر و اعتقاد مسلمانان دفاع نمایند و در صورت کوتاهی، سرزنش خداوند قهّار
شامل حال آنان خواهد بود. در جهاد ابتدایی جنگ با دشمن بر زنان واجب نیست، ولی زنان به صورت پشتیبانی میتوانند سهمی
در جهاد داشته باشند؛ همان گونه که در زمان صدر اسلام، برخی زنان براي مداواي مجروحان در جبهه ها حضور مییافتند. برخی
توهّم نمودهاند که شرکت بانوان در آن جنگها، حرکتی خودسرانه بوده و مورد تأیید خداوند نیست. در پاسخ باید گفت: شرکت
زنان در جهاد در عصر معصومین صورت گرفته و سکوت امام معصوم علیه السلام ، به معناي تأیید آن است. اکنون حضور زنان در
جهاد را در چند دوره زمانی متفاوت بررسی میکنیم.
الف) جهاد زنان در عصر رسالت
همزمان با استقرار حکومت اسلامی در مدینه، جهت گسترش اسلام در سراسر عربستان، حدود 75 جنگ ( 27 غزوه و 48 سریه)
اتفاق افتاد. در این پیکارها، مردان به مبارزه مسلحانه با دشمن برخاستند زنان تا آن جا که وظیفه داشتند، از آنان پشتیبانی نمودند.
در تاریخ جنگهاي عصر پیامبر صلی الله علیه وآله ، نام زنانی که براي آب رسانی، پرستاري از مجروحان و مداواي آنها، تهیه غذا
براي رزمندگان و انتقال اجساد مطهّر شهدا به نزد خانواده هایشان، همراه آن حضرت درجهاد شرکت نمودند، ثبت است؛ بانوانی
چون: امّ سنان، امّ سلیط، نسیبه دختر کعب، امّ عطیه انصاریه، ربیع بنت معوذ، لبابه، لیلی غفاري، امّ سلمه، هند دختر اثاثه، صفیه، امّ
منیع، کعبیه بنت سعد، امّ متاع، امّ سلیم دختر ملحان، هند دختر عمرو بن حزام، امّ علاء و امّ الفضل. اکنون به نقش برخی زنان در
جنگها اشاره میکنیم. 1. نسیبه که از قبیله بنی خزرج بود، در بیعت عقبه دوم با رسول خدا صلی الله علیه وآله بیعت کرد و در
بحرانهاي مختلف حمایت خود را از رهبر خویش به اثبات رساند. او درجنگ احد، مسئولیت آبرسانی به مجاهدان را بر عهده
گرفت. در غزوه احد، مردان سست ایمان، به طمع مال، مراقبت از گذرِ میان کوه را که تنها راه ضربه به سپاه اسلام بود، رها ساختند
و پس از تهاجم دشمن، از ترس، رهبر خویش را تنها در مقابل هجوم خصم، رها نمود، فرار را بر جهاد ترجیح دادند. تنها حدود ده
صفحه 77 از 108
نفر باقی ماندند که از رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع میکردند، و یکی از آنان نسیبه بود. او مشک را به زمین انداخته، با
سلاحی که فراریان ترسو بر جاي نهاده بودند، از جان پیامبر صلی الله علیه وآله دفاع نمود؛ تا بدان جا که جراحاتی بر او وارد آمد.
او تا آخر عمر خداوند را به جهت آن نشانها که بر بدنش حک شده بود، شکر میگفت. نسیبه میگوید": وقتی جان پیامبر صلی
الله علیه وآله را در معرض خطر میدیدم با شمشیر از حملات دشمن می کاستم و گاهی نیز تیر اندازي میکردم. ناگاه متوجّه حمله
یکی از مشرکین به پیامبر صلی الله علیه وآله شدم. من و مصعب او را از حرکت به سوي رسول خدا باز داشتیم. او ضربتی بر من زد
که تا یک سال، اثرش بر شانهام باقی بود ".رسول خدا صلی الله علیه وآله که متوجّه زخم شدید شانه من شده بود، فوراً یکی از
پسرانم را صدا زده و فرمود": زخم مادرت را ببند ".وقتی پسرم زخم مرا بست، دوباره برخاستم و به دفاع از پیامبر صلی الله علیه
وآله مشغول شدم. در همین هنگام متوجّه زخمی شدن یکی از پسرانم شدم. فوراً پارچه هایی را که براي بستن زخم مجروحان با
خود آورده بودم، در آورده، زخم پسرم را بستم و به او گفتم": برخیز و از پیامبر دفاع کن ".رسول خدا صلی الله علیه وآله بعد از
اتمام جنگ، وقتی به مدینه بازگشتند شخصی را به خانه نسیبه فرستادند تا از وضعیت جسمانی او به پیامبر گزارش دهد و وقتی از
سلامت او آگاه شدند شاد گردیدند. نسیبه پس از این فداکاريها، از پیامبر صلی الله علیه وآله خواست تا دعا کند که خداوند او را
در بهشت، همراه آن حضرت قرار دهد. رسول خدا صلی الله علیه وآله در حق او چنین دعا فرمود": خدایا، اینها را در بهشت، رفیق
من قرار بده. "در روایات آمده است از جمله کسانی که به شرافت همراهی حضرت مهدي(عج) نائل می آیند و اخلاص خویش را
2. ام سنان هنگام ( دوباره در تاریخ اثبات میکنند، نسیبه است که با رجعت به دنیا در زمره یاران آن حضرت قرار خواهد گرفت.( 5
عزیمت پیامبر صلی الله علیه وآله براي جنگ با یهودیان خیبر، نزد آن حضرت آمده، گفت: یا رسول الله صلی الله علیه وآله دوست
دارم که همراه شما باشم و هر کاري که از دستم برآید براي کمک به اسلام انجام دهم. رزمندگان تشنه را سیراب سازم، از لوازم
رزمندگان محافظت نمایم، مجروحان را مداوا نمایم و مجاهدین را یاري کنم. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: علی برکۀ الله. زنان
دیگري نیز هستند که از من اجازه خواستند و به آنها نیز اجازه دادهام. حال اگر میخواهی با ما بیا و اگر میخواهی با قومت باش.
3. امّ عطیه انصاریه در حمایت از رسول ( گفت: دوست دارم با شما باشم. آن حضرت فرمود: پس همراه همسرم، ام سلمه باش.( 6
خدا صلی الله علیه وآله در 9 جنگ شرکت داشته و به کار مداواي مجروحین و پرستاري بیماران و تهیه غذا براي رزمندگان اشتغال
4. سلمی که پرستاري و مامایی را میدانست و در زایمان ماریه، همسر پیامبر صلی الله علیه وآله ، و زایمان حضرت ( داشته است.( 7
خدیجه علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام ، مسئولیت مامایی را بر عهده داشته، در جنگ خیبر حضور مییابد و خدماتی را
درجبهه انجام میدهد. او روایاتی را از پیامبر صلی الله علیه وآله و حضرت زهرا علیهاالسلام نقل نموده و مادري موفق در تربیت
فرزندان صالح بوده است. فرزندان او عبیدالله و علی، پسران ابی رافع، در زمان خلافت حضرت علی علیه السلام ازیاران بااخلاص و
5. هند، ( جزء کاتبان و دبیران آن حضرت بودهاند. پسرش، علی، کارگزار بیتالمالِ حکومت حضرت علی علیه السلام نیز بود.( 8
دختر عمرو بن حزام، در جنگ احد شرکت نمود. او پس ازجنگ، اجساد مطهر همسرش عمرو بن جموح، فرزندش خلاء و برادرش
عبدالله بن عمرو را بر شتري بسته، عازم مدینه میگردد. در دیدار با زنان مسلمان، با روییگشاده، گویی هیچ مصیبتی ندیده، به آنان
میگوید: شما را مژده باد که پیامبر صلی الله علیه وآله زنده و سالم است و در برابر این نعمت بزرگ، تمام مصائب ناچیز است و
شما را بشارت دیگري نیز میدهم و آن، این است که خداوند، کافران را درحالی که مملو از خشم و غضب بودند برگردانید. او
پیامبر صلی الله علیه وآله را زیارت مینماید و از آن حضرت تقاضا میکند همنشینی او با شهدایش را از خداوند درخواست
6. سیره عملی حضرت زهرا علیهاالسلام نیز دلیلی آشکار بر مقابله زنان با شرك و فسق میباشد. زهرا علیهاالسلام که سه ( نماید.( 9
سال رنج و مشقت شعب ابیطالب را در کودکی پشت سر گذاشته، پس از فراق مادر با آن که کودکی بیش نیست، براي پدر
خویش مادري مینماید و مرهم زخم دل او در آزار دشمن میگردد، تا بدان جا که پدرش او را امّ ابیها مینامد. گاه پدر را از
صفحه 78 از 108
توطئه دشمن براي ترورش آگاه میسازد( 10 ) و زمانی در هجرت طولانی و پر خطر مکّ ه به مدینه مورد هجوم مشرکان قرار
میگیرد. او پس از ازدواج با حضرت علی علیه السلام با پذیرش مسئولیت خانه و فرزندان، در غیاب همسر رزمندهاش که بیشتر
اوقات به دور از خانه و در میادین نبرد حضور دارد، جهادي دشوار را بر عهده میگیرد. فاطمه علیهاالسلام در تربیت فرزندان نیز
میکوشد تا مجاهدانی عظیم بپرورد. لذا هنگام مشارکت در بازي کودکان، ستیز با ظلم را تعلیم میدهد. حضرت زهرا علیهاالسلام
هنگام بازي با فرزندش، حسن علیه السلام ، او را بالا میانداخت و میفرمود: اشبه اباك یا حسن و اخلع عن الحق الوسن( 11 ) و اعبد
الهاً ذا منن و لاتوال ذا الاحن( 12 ) پسرم، حسن شبیه پدرت باش و از حق، ریسمان ظلم را بر کن خداوند صاحب نعمت را عبادت
کن و صاحبان ظلم را دوست مباش. گاه حضرت زهرا علیهاالسلام در صحنه نبرد حضور مییافت او در جنگ احد حضور یافت و
خون از چهره رسول خدا صلی الله علیه وآله شست و مرهمی بر زخم پیامبر صلی الله علیه وآله گذاشت. بعد از آن، شمشیرِ همسر و
پدر شجاع خویش را شستو شو داد.( 13 ) پس از سه روز گرسنگی رسول خدا صلی الله علیه وآله در نبرد خندق، حضرت فاطمه
علیهاالسلام برایشان نان می آورد تا سستی بدن، آن حضرت را در نبرد با دشمن آزار ندهد.( 14 ) فاطمه علیهاالسلام در فتح مکّه نیز
حضور داشت.( 15 ) آن حضرت به تبعیت از پدرش، به خانواده هاي شهدا سرکشی میکرد. او پس از جنگ موته، نزد خانواده
جعفر بن ابیطالب، فرمانده شهید این نبرد، رفت و آنان را تسلی داد. حضرت فاطمه علیهاالسلام بارها به زیارت قبور شهداي احد
رفت و یاد شهدا را در ذهنها زنده کرد. خطبه هاي حضرت زهرا علیهاالسلام پس ازرحلت پیامبر صلی الله علیه وآله ، سخنان شبانه
آن حضرت با انصار مدینه و شهادتش، همه شاهد بر جهاد با عظمتِ وي میباشد.
ب) دوران حکومت حضرت علی علیه السلام
پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله ، وقفهاي در تداوم حاکمیت اسلام ناب محمّدي صلی الله علیه وآله واقع شد؛ ولی پس از
گذشت 25 سال تجربه تلخ عواقب تخطی از دستورهاي رهبري، بالاخره امّت رو به سوي امام آورد و با او بیعت نمود تا ولایت او را
پذیرفته، رهبري خود را به دست او سپارد. با شروع خلافت علی علیه السلام جماعتی که طعم لذایذ دنیوي را چشیده و در انحراف
سیاسی 25 ساله، زر و زوري اندوخته بودند، تاب عدالت آن حضرت را نیاورده، جنگها به راه انداختند. در نبرد با ناکثین و
قاسطین، حضور زنانی را مییابیم که در حمایت از ولی الله تلاش میکردند؛ برخی با روشنگريِ اذهان خفتهاي که حق را از باطل
تشخیص نمیدادند و برخی با تشویق همسران و فرزندان براي شرکت در جنگ و حمایت از امام علیه السلام و برخی با کلام
حماسی خود جهت تشجیع لشکر امام علی علیه السلام ، تا سستی به خود راه ندهند. این تلاش آنان در جهت جامعه عمل پوشیدن
به این سخنِ گهربار امام علی علیه السلام بود": جاهدوا فی سبیل الله بأیدیکم فان لم تقدروا فجاهدوا بالسنتکم فان لم تقدروا
فجاهدوا بقلوبکم( 16 " ")در راه خدا با دستهایتان مجاهده کنید؛ اگرنتوانستید، با زبانهایتان و اگر قدرت نداشتید با قلوبتان جهاد
نمایید. "اکنون نمونه هایی از مشارکت سیاسی زنان در جنگهاي عصر خلافت علی علیه السلام اشاره میشود: 1. ام سلمه (همسر
پیامبر صلی الله علیه وآله ) پس از بیعت مسلمانان با علی علیه السلام ونقض عهدِ عهدشکنان به رهبري عایشه (همسر پیامبر صلی الله
علیه وآله )، او را نصیحت نمود و احادیث متعددي را که پیامبر صلی الله علیه وآله در فضیلت علی علیه السلام در حضور عایشه بیان
فرموده بودند، یادآور شد. ام سلمه وقتی مشاهده کرد که او از ذکر حقایق، متنبه نگردیده؛ ابتدا خطاب به جماعتی از مهاجرین و
انصار، بطلان حرکت ناکثین را روشن نمود؛ آنچنان که موجب خشم طلحه وزبیر گردید و پس از آن، نامهاي براي عایشه نوشته،
شجاعت علی علیه السلام و برندگی شمشیر او را براي عایشه متذکر گردید و بدینگونه او را از عاقبت عملش بیم داد. او آن گاه
که کلامش را در عایشه موثر ندید، نامهاي به حضرت علی علیه السلام نوشت و آن حضرت را از چگونگی توطئه آگاه نمود. آن
صفحه 79 از 108
گاه فرزند خود، عمر بن ابی سلمه، را که به گفته مادر، از جان برایش عزیزتر بود، براي حمایت امام علی علیه السلام به سوي آن
حضرت روانه ساخت و به فرزندش سفارش نمود": پسرم، همواره پیروِ علی علیه السلام باش. قسم به خدا که بعد از پیامبر صلی الله
2. امّ الفضل که در مکّه زندگی میکرد، اطلاعات مربوط به تجهیز لشکر ناکثین را در ( علیه وآله ، امامی جز او نمیباشد.( 17
جنگ جمل به دست آورد و مردي به نام ظفر را اجیر کرد و نزد علی علیه السلام در مدینه فرستاد تا آن حضرت را از خروج طلحه
3. لیلا غفاریه، بانویی که در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله ، بارها در ( و زبیر و عایشه از مکّه به سوي بصره آگاه کند.( 18
جنگها همراه آن حضرت بوده ومجروحان را مداوا نموده بود، هنگامی که آتش فتنه جمل را رو به افزایش دید، به نصیحت
فرمانده لشکر پرداخته، به عایشه تذکر داد که قیام علیه علی علیه السلام جز ضلالت نیست. او احادیثی را که مستقیماً از پیامبر صلی
الله علیه وآله در مدح علی علیه السلام شنیده بود به همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله یادآوري کرد تا شاید او را از گرداب آن
فتنه عظیم رهایی دهد؛ از جمله حدیثی را که پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به عایشه فرموده بود": علی اوّلین فردي است که
4. امّ (" اسلام آورد و آخرین فرد در عهد و پیمان به من است و اوّلین کسی است که در روز قیامت او را ملاقات خواهم نمود.( 19
ذریح در لشکر حضرت علی علیه السلام حضور داشت. اشعار حماسی او در این رزم، در تاریخ بر جاي مانده است. 5. پس از اتمام
جنگ جمل، چهل (یا هفتاد) زن از شیعیان حضرت علی علیه السلام مأموریت مییابند تا با لباسی به ظاهر مردانه، مراقبت از عایشه
را عهدهدار شوند و او را از صحنه نبرد به مدینه بازگردانند؛ تا دوباره فتنهاي جدید علیه حکومت اسلامی فراهم نگردد.( 20 ) پس از
فتنه جمل، هنوز جامعه آرامش خویش را به طور کامل باز نیافته بود که فرزندان کفر به طمع به دست آوردن اقتدار از دست رفته
عصر جاهلیت، خونخواهی خلیفه مقتول را بهانه قرار داده، با لشکري عظیم عازم حمله به قلب حکومت اسلامیشدند. در جبهه
باطل، هیثم بن اسود مذجح کوفی حضور داشت که از فرماندهان بلند پایه و از مشاوران نزدیک معاویه بود. همسر او که زنی شیعه
و تابع ولایت امیرالموءمنین علیه السلام بود به واسطه همسري با هیثم، به اخبار و اطلاعات مهمی دست مییافت. او اخبار و اطلاعات
لشکرِ معاویه را مینوشت و در پارچهاي میپیچید و مخفیانه به گردن اسبها میآویخت و به بهانه فروش، آنها را به سوي لشکر
حضرت علی علیه السلام روانه میکرد و بدین گونه اطلاعات گرانبهایی را به اطلاع امام علیه السلام میرساند.( 21 ) جنگ صفین به
دلیل انسجام لشکر معاویه و تشتت لشکر علی علیه السلام ، منجر به سرافکندگی لشکر علی علیه السلام شد و در نهایت، سپاهیان
معاویه که مطیع رهبرانی مکرپیشه شده بودند با سرافرازي از معرکه نبرد به سرزمین پهناور شام بازگشتند. در این رزم حساس، زنانِ
صاحب معرفتی بودند که با خطبه هاي آتشین خود، سپاه علی علیه السلام را انذار میکردند عدم اطاعت از امام علی علیه السلام
عواقبی دردناك به دنبال خواهد داشت. از جمله این بانو، ام الخیر بارقیه، سوده همدانی، زرقاء دختر عدي بن غالب، امّ البراء دختر
صفوان، عکرشه دختر اطفش و بکاره هلالیه را میتوان نام برد. آنان با سخنان و سرودهاي حماسی خویش میکوشیدند لشکر علی
علیه السلام را تشجیع نموده، به مقاومت وپایداري وادارند. اکنون به نمونه هایی از این خطابه هاي عالمانه و حماسی اشاره
میگردد. ام الخیر بارقیه که در جنگ صفین بر شتر خاکستري رنگ سوار شده، بردي بر تن و تازیانه اي در دست داشت. آنگاه
که سستی یاران علی علیه السلام را مشاهده میکند، همچون شتر نري که دهانش کف کرده باشد با صدایی بلند فریاد زد: مردم،
تقواي الهی پیشه کنید. همانا قیامت امري عظیم است. خداوند، حق را آشکار نموده و دلیل را روشن قرار داده، راه را نورانی و
پرچم هدایت را رفیع ساخته است. خداوند شما را در کوري ابهام و در ظلمات واقع نساخت. مردم، به کجا میروید؟ خدا شما را
رحمت کند. آیا از امیرالموءمنین فرار میکنید یا از جنگ با دشمنان اسلام گریزان گشتهاید؟ آیا از اسلام رویگردان شدهاید یا
ازحق برگشتهاید؟ مگر این آیه الهی را نشنیدهاید که خداوند عزّوجلّ میفرماید: ما شما را می آزماییم تا مجاهدان شما و صابران
معلوم گردند ". او سپاه علی علیه السلام را از فرار در مقابل دشمن بیم میدهد و فضائل علی علیه السلام را به آنان یادآوري
میکند. او در ادامه سخنان خویش میکوشد تا ماهیت دشمن را براي سپاه امیرالموءمنین آشکار سازد. سخنوري این زن شجاع
صفحه 80 از 108
آنچنان آتش خشم و کینه را در دل معاویه بر میانگیزد که سالها بعد در دوران اقتدار حکومت معاویه، او ام الخیر را فراخوانده،
با خشم وعتاب فراوان سخنرانی این زن را یادآوري میکند و او را تهدید به قتل میکند؛ اما او او را پسر هند جگرخواره، نه
امیرالموءمنین، خطاب نموده، میگوید: به خدا سوگند، اي پسر هند، مرا ناراحت نمیکند که این کار را خداوند به دست کسی
اجرا کند که به کمک شقاوت او، وسیله سعادت من فراهم گردد.( 22 ) عظمت این کلام آنگاه روشن میشود که به زمان بیان این
سخن توجّه نماییم، زمانی که شیعیان علی علیه السلام را در هر جا مییافتند اسیر و زندانی میکردند یا در فشار شدید اقتصادي قرار
میدادند و به همین سبب، بسیاري از همراهان علی علیه السلام دین را به دنیا فروخته، در زمره یاران معاویه قرار گرفتند. آن گاه که
معاویه در اوج قدرت قرار داشت، سایر زنان خطیب در جنگ صفین را احضار و تهدید به قتل نمود؛ امّا همه آنان با افتخار و بدون
هراس، بیان میداشتند که آن سخنرانیها را موجب فخر و مباهات خویش میدانند. یکی از آنان به معاویه گفت: با شهادت علی
علیه السلام ، عدالت مدفون شد.( 23 ) و دیگري در جواب کلام خشمناك معاویه که گفت: تو با علی در هر خونی که ریخته
شریک هستی، گفت: مژده خیر به من دادي( 24 ) و شیر زن دیگري گفت: قسم به خدا که گوینده اشعار، من هستم، آن را تکذیب
نمیکنم. اکنون نیز می گویم که در زندگیِ بعد از امیرالمؤمنین علی علیه السلام هیچ خیر و برکتی وجود ندارد.( 25 ) در تداوم
حیات سیاسی امامان علیه السلام تنها به دو نبرد کوتاه مدت در عصر امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام بر می خوریم
که حضور زنان در واقعه عاشورا بسیار چشمگیر است.
ج) زنان در قیام امام حسین علیه السلام
1. ابتداي مشارکت سیاسی زنان در حماسه قیام حسینی را در عملکرد طوعه مییابیم. (پس از ورود ابن زیاد به کوفه وایجاد رعب و
وحشت شدید، چندین هزار کوفیِ بیعت کننده با مسلم بن عقیل، ترس از مخلوق را بر خوف از خالق قهّار ترجیح دادند و او را تنها
گذاردند. در این آزمایش عظیم، تنها یک زن است که ولایت را پاس داشته و در حمایت از امامحسین علیه السلام ، مردانه و بدون
هراس از دشمن قهّار، نماینده او را در خانه خویش پناه میدهد. طوعه که شاگرد مکتب آسیه است، عمري را در خدمت اشعث بن
قیس منافق گذرانده است. عوعه کنیز کسی است که ضربه هاي بسیاري را به علی علیه السلام و شیعیان او وارد ساخت و دخترش،
جعده، قاتل امام حسن علیه السلام و پسرش، محمّد بن اشعث، از فرماندهان لشکر ابن زیاد در جنگ با امام حسین علیه السلام است.
فرزند طوعه، بلال، نیز از نامردانِ پیوسته به مأموران ابن زیاد است. طوعه پس از یورش مأموران، به حمایت از مسلم می پردازد و
آنگاه که مأموران از پشت سر به مسلم حمله میکنند مسلم را باخبر میسازد تا مراقب پشت سر باشد و هنگام تشنگی شدید
2. از تلاش سیاسی دیگر زنان شیعه میتوان از کوشش ماریه، دختر ( نماینده امام، به او آب میرساند و سیرابش میسازد.( 26
سعید، در بصره نام برد که خانهاش را محل اجتماع شیعیان مخالفِ یزید قرار داده بود و از این محفل است که چند تن عازم کربلا
3. پس از آن، حضور پرافتخار زنان را در کنار خاندان امام ( میشوند تا امام حسین علیه السلام را در قیام خود یاري نمایند.( 27
حسین علیه السلام مییابیم. امام حسین علیه السلام به اصحاب خود، اذن ترخیص داده و فرمود":هر کس، عیالِ خود را آورده همین
امشب او را به جاي امنی برساند. فردا مردان ما کشته میشوند و عیال من به اسیري میروند". صداي ناله همسر علی بن مظهر از
درون خیمه بلند شد":یابن الزهراء السنا قابلًا لخدمۀ بناتک و اخواتک"؛ اي پسر زهرا علیهاالسلام آیا ما قابلیت خدمت به خواهران
و دخترانت را نداریم؟ کلام پر از صفاي این زن سبب شد تا آن حضرت اجازه دهند زنان نیز شریک غم خاندان آن حضرت
گردند. این بانوان هر چه توان داشتند براي یاري امام حسین علیه السلام کوشیدند؛ گاه چون دیلم همسر، زهیر، وقمر، همسر عبدالله
بن عمیر کلبی مردان خویش را تشویق به شرکت در قیام نمودند و گاه تسلی بخش خاندان امام حسین علیه السلام گشتند. پس از
صفحه 81 از 108
این قیام نیز جهت جاوید نمودن یاد این حماسه نقش موءثّري را ایفا کردند. 4. از عظمت حماسه زنان خاندان امام حسین علیه
السلام هر چه سخن گوییم، کم گفتهایم. زینب علیهاالسلام که تمام زندگیش تکرار روءیت شهادتهاست، از طفولیت شاهد
شهادت مادر، محاسن غرقه به خون پدر، لخته هاي خونِ بیرون ریخته از دهان برادر بوده و اکنون شاهد شهادت 7 برادر و 5 برادر
زادهاش میباشد. کوچک ترین مصیبت زینب در بعداز ظهر عاشورا، شهادت دو فرزندش عون و محمّد میباشد. 5. فاطمه، دختر
امام حسین علیه السلام نیز نظاره گر شهادت 3 برادر، 7 عمو، 2 عموزاده، بیماري شدید همسر خویش امام سجاد علیه السلام و رنج
عطش شدید و گرسنگی و آزار فرزند کوچکش، امام باقر علیه السلام بود. او کسی است که امام صادق علیه السلام در وصفش
فرمود": زن صدیقهاي که در خاندان امام حسن علیه السلام ، زنی مانند او نیست ". 6. سکینه که پدرش او را" مستغرقۀ فی الله"
نامید، نوعروسی است که شاهد شهادت همسر و پدرش (امام حسین علیه السلام ) و 2 برادر و 6 عمو و 3 برادرزادهاش بود. 7. رقیه،
همسر مسلم بن عقیل که چند روزي بیش نیست خبر جانگداز شهادت فجیع همسر خود را دریافت نموده، در جوار امام حسین علیه
السلام حضور مییابد و شاهد شهادت فرزندانش عبدالله و ابوبکر میگردد. از حضور شکوهمند خاندان امامحسین علیه السلام که
بگذریم، یاريِ زنان صحابی آن حضرت عظمتی ویژه دارد. 8. قمر، همسر عبدالله عمیر که مشوّق عزیمت همسر خویش به کربلا
بود، همراه او به لشکر امام حسین علیه السلام می پیوندند. او پس از روءیت جسد بی دست و پاي همسر خویش، خون از چهره
همسر خود پاك کرده، میگوید ":بهشت بر تو گوارا باد. از خداوند آرزو دارم تا مرا با تو در بهشت همنشین گرداند. "سخن او
هنوز پایان نیافته که غلامِ شمر به دستور مولاي خود، سرش را با عمود چنان میکوبد که نامش در شهداي کربلا ثبت
9. ام خلف، همسر مسلم بن عوسجه، همراه همسر و فرزندش، مخفیانه از کوفه خارج شدند تا امام حسین علیه السلام ( میگردد.( 28
را یاري نماید. ام خلف در روز عاشورا، پس از شهادت دردناك همسر، شهادت یک عزیز را در راه امام حسین علیه السلام ناچیز
شمرد و به فرزند خود گفت: فرزند، برخیز و فرزند دختر پیامبر صلی الله علیه وآله را یاري کن و یاري او را بر سلامت خود ترجیح
ده و بدان که اگر سلامت خویش را بر نصرت او برگزینی هرگز از تو راضی نخواهم شد ".خلف، از امام حسین علیه السلام اجازه
نبرد گرفت. آن حضرت فرمود: اگر به جنگ با دشمن بروي و کشته شوي، مادرت در بیابانها تنها و غریب می ماند. خلف گفت:
مادرم مرا به رزم با دشمنانت تشویق نمود. آنگاه آن حضرت به او اجازه نبرد دادند. مادرِ خلف، براي آنکه مبادا تشنگی و سختی
جنگ، روحیه فرزند را تضعیف نماید، هنگام عزیمت پسرش براي رزم، فریاد برآورد: فرزندم، بشارت باد تو را به آب گواراي
کوثر که به زودي خواهی نوشید. خلف پس از کشتن چند نفر، به شهادت رسید. دشمن، سر خلف را از بدن جدا نموده، به سوي
مادرش پرتاب نمود. مادرش با روحی بزرگ که پیداست از چشمه ولایت جرعه نوشیده است، رو به سر جدا شده کرد و گفت: اي
مایه خرمی دل و روشنی دیدگان من، چه نیکو عمل نمودي.
د) دوران پس از امام حسین علیه السلام
پس از شهادت امام حسین علیه السلام و شروع دوران تقیه، به جهت ضعف در بینش، عدم اخلاص در ایمان و قلّتِ یاران، دیگر
جهادي توسط معصومین علیه السلام واقع نگردید. نهضتهایی هم که جهت احیاي حق صورت میپذیرفت با شکست مواجه
میشد که برخی از این قیامها توسط معصومین علیه السلام تجلیل شد. در برخی از این نهضتها زنان نیز نقش داشتند، از جمله قیام
زید بن علی بن حسین علیه السلام . عظمت جهاد زید و همرزمان او چنان است که سالها قبل، پیامبر صلی الله علیه وآله آنگاه که
برخی از وقایع آینده را خبر میداد، فرمود: مردي از فرزندان من قیام میکند و در کناسه کوفه کشته میشود. او مردم را به حق
دعوت میکند و مسلمانان با ایمانی از وي اطاعت میکنند.( 29 ) آثار نور در پیشانی و دست و پاي یاران زید است و آنان بدون
صفحه 82 از 108
حساب وارد بهشت میشوند.( 30 ) امام صادق علیه السلام نیز بعد از شنیدن خبر شهادت زید، فرمود: به خدا قسم، عمویم و
همرزمانش راه شهیدان حق را پیمودند. آنان به راه علی ابن ابیطالب و اصحابش قدم نهادند.( 31 ) مورّخان نام چند زن را در زمره
یاران زید ثبت نمودهاند. هنگام قیام زید بن علی علیه السلام تعدادي از زنانِ کوفه نزد زید آمده، از او تقاضا کردند تا همراه او در
جنگ شرکت نمایند که زید نپذیرفت.( 32 ) چند زن نیز که در قیام زید به او کمک کرده بودند، بعد از شهادت وي به سختی
مجازات شدند. از جمله دستور دادند تا دست و پاي زنی را که در قیام زید به او کمک کرده بود، قطع کنند و به این شکل آن
بانوي آزاده به شهادت رسید. نیز زنی را که همراه مادرش، دختر زید را پناه داده بود پانصد ضربه شلاق زدند.( 33 ) مادري که دختر
خود را با افتخار به عقد ازدواج زید در آورده بود، پس از شهادت زید توسط یوسف بن عمر توبیخ شد. این مادر شجاع خطاب به
یوسف گفت که به جهت فضائلی که در زید وجود داشته دختر خود را به همسري وي در آورده است. یوسف دستور داد تا لباس
او را پاره کرده، با شلاق او را کتک بزنند. او در زیر ضربات شلاق، یوسف را لعنت میکرد تا اینکه جان سپرد بستگان او جسدش را
( مخفیانه برداشته، در گورستان دفن نمودند.( 34
پاورقی ها:
8 اعلام النساء، ج 2، ص 254 و . 7 طبقات کبري، ج 7، ص 455 . 6 المغازي، ج 2، ص 687 . 5 ریاحین الشریعه، ج 5، ص 80
. 11 همان، ج 3، ص 389 . 10 مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 71 . 9 المغازي، ج 1، ص 265 . ریاحین الشیعه، ج 4، ص 332
15 بحارالنوار، ج 100 ، ص . 14 المغازي، ص 830 . 13 شرح ابن ابی الحدید، ج 11 ، ص 129 . 12 سیره ابن هشام، ج 3، ص 106
19 عقد . 18 اعلام النساء الموءمنات ، ص 609 . 17 فصول المهمۀ، ص 51 . 16 اعلام النساء الموءمنات ، ص 656 651 .49
. 22 سوده همدانی . اعلام النساء الموءمنات ، ص 453 . 21 اعلام النساء، ج 1، ص 332 . الفرید. 20 الغارات، ج 2، ص 546 545
26 تاریخ . 25 تاریخ طبري، ج 5، ص 379 373 . 24 بکاره هلالیه . همان، ص 257 256 . 23 زرقاء . همان، ص 366 368
28 مقتل . 27 انساب الاشراف، ج 3، ص 193 و تاریخ طبري، ج 5، ص 437 . طبري، ج 5، ص 353 و اعیان النساء، ص 590
31 انساب الاشراف، ج 3، ص 257 32 . خوارزمی. 29 عیون الاخبار. 30 بحارالانوار، ج 46 ، ص 171 و امالی صدوق، ص 349
34 بحارالانوار، ج 24 ، ص 10 ؛ ج 68 ، ص 79 و ج 74 ، ص 228 . 33 همان، ص 255 254 . همان، ص 255 257 255
مشارکت از منظري دیگر
در دوران تقیه، جهادي با عنوان جنگ مسلحانه با دشمن واقع نشده، ولی زنان و مردان بسیاري در دفاع از دین و ایمان خویش زجر
فراوان متحمل شدند که تحمّل این سختی ها چه بسا آنان را لایق مرتبه شهدا ساخت. امام صادق علیه السلام فرمود": هیچ بندهاي،
اعم از زن و مرد، نیست که با بندگان خدا به خوبی رفتار نمایند و به باطل داخل نشده، از حق خارج نگردد، الا اینکه خداوند
نفس او را تسبیح نموده و عملش را پاك قرار میدهد و به او به واسطه صبر در کتمان اسرار ما و تحمل ناخوشایندي از جانب
دشمنان ما، ثواب در خون غلطیدن در راه خدا، داده میشود.(" 35 ) آن حضرت با تأکید بر لفظ زنان در کنار نام مردان، ارزش
مجاهدت این بانوان را آشکار میسازد. تاریخ ادیان، مالامال از رنج بانوان در تبعیت از رهبران الهی است. تاریخ اسلام نیز همواره
تکرار این مشقت زیباست. اوّلین شهیدِ اسلام، بانویی به نام سمیه است. زنان بسیاري در راه اسلام شکنجه شدند، از جمله ام شریک
که خاندان او وقتی از ایمان او مطلع شدند براي شکنجهاش، به او عسل فراوان خورانده، او را وادار میکردند تا ساعتهاي مدید در
مقابل آفتاب سوزان بنشیند. پس از غلبه تشنگی شدید، دادن آب گوارا به او را در گرو برگشت او به بت پرستی نمودند. او
صفحه 83 از 108
میگوید": بارها آنچنان میشد که دیگر نه گوشم میشنید و نه توان دیدن داشتم، حتی قدرت بر اندیشیدن نداشتم. وقتی فشار بر
من به نهایت می رسید، امر به ترك اعتقاداتم میکردند و من با آخرین توانی که در تن داشتم، با انگشت رو به آسمان کرده،
تداوم اعتقاد خویش بر یگانگی خدا را ابراز میداشتم، تا اینکه روزي در اوج شکنجه، عنایتی الهی شامل حال من شد، ظرف آب
گوارایی به صورتی خارق العاده در کنارم یافتم و با آن خود را سیراب ساختم، خاندان من با مشاهده این کرامت الهی، دست از
آزارم برداشتند.( 36 ")زنان مسلمان در دوران محاصره اقتصادي در شعب ابی طالب، گرسنگی و گریه هاي کودکان خوي را به
جان خریدند و شکوه نکردند. در دوران خلافت علی علیه السلام نیز چه بسا زنانی که به جرم ولایت خویش، با سختیهاي فراوان
رو به رو شدند. همسر حامله عبدالله بن خباب توسط خوارج کشته شده. سه زن، از جمله ام سنان صیداوي که از اصحاب علی علیه
السلام بود، توسط خوارج کشته شدند. امّ فروه انصاریه نیز به جرم ولایت علی علیه السلام کشته شد.( 37 ) زنان شیعهاي در شهر
انبار، هنگام حمله لشکر معاویه به حکومت علی علیه السلام ، به دست عوف بن سفیان شهید شدند. زنان قبیله همدان که معروف
به تشیع بودند در حمله بُسر به حاکمت علی علیه السلام به اسارت گرفته شد و براي اوّلین بار اسارت زنان مسلمان در تاریخ اسلام
به وقوع پیوست.( 38 ) اینها بدان سبب است که علی رغم فرار برخی مردان، از جمله تعدادي از کارگزاران علی علیه السلام در
مقابل حملات وحشیانه لشکر معاویه، زنان مقاومت نموده، به سفاکی دشمن اعتراض نمودهاند. اشعار امّ حکیم در مقابل بُسر، هنگام
تجاوز به یمن، نمونهاي از این اعتراض هاست. این عکسالعملهاي متهوّرانه موجب گردید که بسر خطاب به زنان گوید: فرمان می
دهم تا تمامی شما زنان را قتل عام نمایند.( 39 ) در زمان حکومت معاویه، امنه بنتالشریه همسر عمرو بن حمق خزاعی به دلیل
ارادتمندي وي و همسرش به حضرت علی علیه السلام مدّتها در زندان به سر میبرد و در نهایت نیز سر بریده همسرش را در
زندان برایش به ارمغان میبرند.( 40 ) در عصر حکومت امویان، همواره شیعیان به جرم ولایت در رنج وعذاب بودند. زنان نیز از این
000 زن در / قاعده مستثنی نبودند. در زمان حجاج بن یوسف که بزرگترین لذّت خود را خونریزي بیان میکند، نقل شده که 30
زندانهاي او اسیر بودند؛( 41 ) زندانهایی که سقف نداشته. گاه آفتاب سوزان و گاه سوزش سرماي زمستان آنها را میآزرد.
زندانیان مجبور بودند. در همان اتاق که زندگی میکردند قضاي حاجت نمایند. بوي تعفن، آنان را شدیداً میآزرد. هرگاه که
اسیري از دنیا میرفت جسد او را بیرون نمیبردند تا متعفن گردد و سبب شکنجه دیگران شود. از جمله این زندانیان، بانوانی بودند
که گناهشان ارادت به علی علیه السلام بود. پافشاري زنان بر اعتقادات خود، گاه به میزانی بود که جان آنان را به مخاطره میافکند.
رفتار بیضاء، همسر مختار، نمونهاي از آن است. زمانی که مصعب بن زبیر از زنان میخواهد تا از انتقام گیرندگان خون امام حسین
علیه السلام دوري جویند و در غیر این صورت آنها را خواهد کشت، بیضاء میگوید": به درستی که خداوند شهادت را براي من
قرار داده و پس از شهادت چیزي نیست جز بهشت و محشور گردیدن با پیامبر صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام ، من هرگز از
ولایت علی علیه السلام خارج نخواهم شد و تبعیت از غیر او نخواهم نمود ". خدایا، شاهد باش که من از پیروان پیامبرت و اهل بیت
او می باشم. پس از این سخنان، بیضاء به شرف شهادت نائل آمد.( 42 ")با از بین رفتن حکومت بنی امیه و روي کار آمدن بنی
عباس، تحولی در مظلومیت اولیاي خدا حاصل نگردید؛ بازهم رنج بود و سختی، تهدید بود و اسارت و اگر مقاومتی مشاهده میشد
چه بسا قتل بود. در دوران خلافت متوکل، هرگونه ارتباط با علویان احسانی نسبت به آنها جرم محسوب میشد. فشار اقتصادي بر
آنان به میزانی بود که گاه زنانِ علوي به دلیل کمبود پوشش مناسب براي خواندن نماز، به نوبت نماز به جا میآوردند.( 43 ) و زنان
زجر دیده همواره مورد عنایت معنوي امامان قرار میگرفتند و دعاي خیر اولیاي الهی ملازم راهشان بود. اصحاب امام صادق علیه
السلام به آن حضرت خبر دادند که زنی شیعه بااخلاص، مورد آزار مأموران حکومتی قرار گرفته و زندانی شده است. آن حضرت
همراه جمعی از اصحاب به مسجد سهله رفت و همگی نماز گزاردند. سپس امام علیه السلام دستها را به سوي آسمان بلند نموده،
براي آزادي آن زن دعا نمود. سپس به سجده رفت. پس از مدتی، سر را از سجده بلند نمود، فرمود: آن زن از زندان آزاد گردید.
صفحه 84 از 108
پس مقداري پول به یکی از یاران خویش داد و گفت: این پول را نزد او برده، از جانب من به او سلام برسان. اصحاب برخاسته، به
سوي منزل آن زن روانه شده سلام آن حضرت را به او رساندند. زن که باور نمیکرد به آن شایستگی نائل آمده باشد که لیاقت
یابد امام معصوم علیه السلام به او سلام رسانند، با تعجب گفت: شما را به خدا سوگند، آیا جعفر بن محمّد الصادق علیه السلام به
من سلام رسانده؟ او پس از شنیدن جواب، آن چنان هیجان زده گردید که بیهوش بر زمین افتاد. او پس از به هوش آمدن، از
اصحاب تقاضا نمود تا برایش تکرار کنند که آیا واقعاً او صاحب آن شرافت گردیده که رهبرش به او سلام رساند. آنان دوباره
سلام امام علیه السلام را برایش بیان نمودند. حال او دوباره منقلب شد و پس از اطمینان از این عنایت خاص امام صادق علیه السلام
، گفت: از امام صادق علیه السلام تقاضایی دعا دارم، زیرا می دانم کسی با فضیلت تر و مقرّب تر از آن حضرت و اجداد معصومش
نزد خداوند نمیباشند. پس با توسّل به آن حضرت و اجداد گرامی او، از خداوند طلب رحمت دارم. وقتی پیام آن زن را به امام
صادق علیه السلام رساندند، آن حضرت گریسته، در حق او دعا نمود و آرزو نمود تا با ظهور مهدي علیه السلام رنج شیعیان
برطرف گردد.( 44 ) ه) جهاد زنان در عصر ظهور در زمانه رشد جامعه اسلامی، آنگاه که ملت ایران، مطیع دستورهاي آن روح
الهی گشته، جان و مال در طبق اخلاص نهادند، چه در رزم با طاغوت و چه در هشت سال جنگ با عراق، بارها شاهد یاري زنان در
بانوان ایران در این نهضت پیشقدم بودند. و مثل :"» مقابله با دشمن بودهایم. امام خمینی رحمهالله این تلاش را پاس داشته، فرمود
45 ")نیز فرمود": به تمامی خواهران و برادرانی که در محیط جنگ، به زندگی دلاورانه خود ادامه می )« بانوان صدر اسلام بودند
دهید و از کشته شدن به دست دشمنان خدا، در راه خدا، ترسی ندارید و با چنگ و دندان از میهن عزیزتان براي رضاي خدا دفاع
میکنید و موجب دلگرمی رزمندگان اسلام میشوید و همه چیز خود را در طبق اخلاص قرار دادهاید و با فداکاريهاي مکرّر
صحنه هاي شجاعت و شهامت را در تاریخ مبارزات بی امانتان ثبت نموده و مینمایید و درس فداکاري و رشادت به مستضعفین
جهان میآموزید، البته وعده خدا بر حکومت پابرهنگان جهان، حق است، به شما که با مبارزات خویش روي ابرقدرتها را سیاه
نقش آنها (خانمها) در » : کردهاید درود میفرستم و در مقابل صبر و استقامّتتان، خاضع و خاشعم.( 46 ")مقام معظم رهبري نیز فرمود
انقلاب یک نقش تعیین کنندهاي بود و در جنگ هم نقش تعیین کنندهاي داشتند و در دوران آینده هم ان شاء الله نقش آنها تعیین
47 ) زنان در طول 8 سال دفاع مقدس، گاه در کسرت پزشک و پرستار، به پرستاري و مداواي مجروحان ).« کننده خواهد بود
میپرداختند و گاهی به شکل امداد رسانی و خدمات به رزمندگان در جبهه یا پشت جبهه، زمانی با تشویق مردان براي حضور در
جبهه ها و پذیرش مسئولیت حفاظت از خانه و خانواده در غیاب همسر و گاهی با حمایت وکمک رسانی به خانواده رزمندگان،
نقش خویش را ایفا میکردند. صبر بر مشکلات پس از شهادت، اسارت یا جانبازي همسر یا فرزند؛ تشویق مردان به حضور در
جبهه؛ حمایت مالی از رزمندگان، و مشارکت در بازسازي مناطق جنگی، از دیگر جلوه هاي بارز اثبات صداقت این بانوان در دفاع
از نظام اسلامی است. در ادامه این رزم بی امان است که وعده الهی تحقق یافته، حکومت عدل الهی با هدایت منجی بشریت و به
یاري سیصد و اندي اصحاب خاص که 50 نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند( 48 )، در جهان برقرار میگردد. آنان که علیرغم
هجوم همه جانبه ضلالت، قلوب نورانی خود را مهبط آیات الهی نگاه داشتهاند و شور و شعور را به انتظار ولیِّ موعود مصفّا
داشتهاند؛ با ظهور مهدي موعود علیه السلام، شتابان گرد هم میآیند تا حکومت الهی را در جهان برقرار سازند. امام صادق علیه
السلام نقش برخی از این زنان را چنین بیان میکنند": یکن مع القائم ثلاث عشرة امرأة قلت: و ما یصنع بهنّ؟ قال: یداوین الجرحی
و یقمن علی المرضی کما کنّ مع رسول الله صلی الله علیه وآله .( 49 " ")مسئولیت سیزده تن از بانوانی که در زمره اصحاب حضرت
36 الامامۀ . مهدي(عج) میباشند، مداواي مجروحان وپرستاري بیماران میباشد ".پاورقی ها: 35 اعلام النساء الموءمنات ، ص 166
39 الغارات. 40 اعلام النساء المومنات، . 267 266 ، 38 الاغانی، ج 16 . 37 اعلام النساء الموءمنات ، ص 177 و السیاسه، ص 136
43 مقاتل الطالبین، 42 ریاحین الشریعه، ج 4، ص 83 و تاریخ طبري، ج 6، ص 112 . 41 مروج الذهب، ج 3، ص 166 . ص 91 89
صفحه 85 از 108
46 سخنان امام خمینی .1328 /3 / 45 سخنان امام خمینی رحمهالله در تاریخ 28 . 44 بحارالانوار، ج 17 ، ص 443 440 . ص 599
47 سخنان مقام معظم رهبري(مدظله) در دیدار با اعضاي شوراي فرهنگی اجتماعی زنان،درتاریخ .1359 /11 / رحمهالله در تاریخ 2
. 49 بحارالانوار، ج 89 ، ص 255 . 48 بحارالانوار، ج 52 ، ص 223 .1370 /4/10
فصل پنجم: